ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
*بداهه با موضوع حضرت علی اصغر (س)*
شعله انداخته طوفان عطش در تن باغ
برسر شاخهی گل، غنچه دهان واکردهست
مصحف عشق و جنون، در پر قنداقهی اوست
تا بخواند غزل آب، زبان وا کردهست
در دل لشکر دشمن خبری پیچیده
آخرین یار حسین آمده میدان انگار
در پی حرمله میگشت امیر لشکر:
"حرمله تیر سه شعبه به کمانت بگذار"
با علی رفت به میدان بکند سیرابش
با قدی خم، دل آشفته و مضطر برگشت
غنچهی پر پر خود را به عبایش پیچید
پسر فاطمه این بار معطر برگشت
آسمان محو دو چشمان سیاهش که چرا
تشنهلب راهی میدان بلایا شده است
غنچهی نازک حلقش نشکفتهست هنوز
باد ویرانگر پاییز مهیا شده است
خیره ماندهست به یک گوشه نگاه مادر
آه از آن خیمه که دشمن بکند تاراجش
گرچه گهوارهی او نیز به یغما رفته
شده است عاقبت آغوش پدر معراجش
حنجر نازک یک طفل، چه طاقت دارد
کز سر بغض علی، حرمله تیرش زده است
بعد «اکبر»، همهی لشکر دشمن لرزید
که «علی» دگری، بهر نبرد آمده است
لک لبیک حسین است به لبهای علی
یاری خون خدا کردنش عالمگیر است
گوش تا گوش بریده است اگر گردن او
حجت آخر حق است که بی شمشیر است
کوثر مصحف حق، غرق به خون از ملکوت
آیه آیه شده، پرپر شده، برمیگردد
آه! امید دل عالم و آدم، قدمی
پیش میآید و مضطر شده، برمیگردد
شده حیران پدرش، دور خودش میچرخد
برود سوی حرم یا بدود پشت خیام
با چه رویی ببرد غنچهی پرپر شده را
به لبش سورهی والعصر شده ذکر مدام
از رقیه نتوان کرد نهان قصهی او
داغ او، داغ دل قافله را تازه کند
مادرش پشت همین خیمه خدا منتظر است
با غم و حسرت گهوارهی خالی چه کند؟
روی دستان حسین، این یل شش ماهه مگر
چه رجز خوانده که آفاق چنین شعلهور است؟
نام او را که بگویند، رجز لازم نیست
که «علیبنحسینبنعلی»، این پسر است
بداهه سرایان:
ناهید رفیعی، زهرا فرقانی
ایمان قیلاویزاده، فرشته پناهی
سوده سلامت، فهیمه انوری
طاهره ابراهیمنژاد، مهدی امامرضایی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir