وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

*شوهر اول*

*شوهر اول*

رهگذاری سر مزاری دید

که جوانی به گریه می‌نالید

ناله‌ها از دل پریشان داشت

سینه ریش و چشم گریان داشت

بر سر قبر ناله‌ها می‌کرد

دائم از غم خداخدا می‌کرد

مرد غم‌پرور دل افسرده

گفتگو داشت با همان مُرده

«کای فدای تو، هم دل و هم جان

وی نثار رهت، هم این و هم آن»

رفتن تو به غم اسیرم کرد

از دو روز حیات سیرم کرد

چون تو رفتی شکسته بال شدم

دردمند و مریض‌حال شدم

تا تو بودی من غم‌آلوده

از غم و درد بودم آسوده

جسمم از تاب و از توان افتاد

یک جهان آفتم به‌جان افتاد

کاشکی ای یگانه سرور من

سایه‌ات کم نمی‌شد از سر من

رهگذر تا که اشک و آهش دید

پیش رفت و از آن جوان پرسید:

کای جوان! از چه‌ای چنین غمناک؟

پدرت بوده این‌که رفته به خاک؟

گفت: نه... راحت تن من بود

شوهر اول زن من بود

مهدی سهیلی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.