ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
آن شب که ملوکانه به ما زل زده بودی
از کاخ گلستان، به فضا پل زده بودی
هرچند ترانزیت مواد با خودتان بود
جنسی بد و ناخالص و بنجل زده بودی
اوضاع رُخت بود چه بی ریخت، توگویی
با سر به جلوبندی پاترول زده بودی؟
تا اینکه درآری تو سر از طالع بحرین
بر قافیه ی "گاف" تفال زده بودی
بیچاره ندانست که این مجلس ختم است
بر تاج عروسیش گلایول زده بودی!
بر صفحهی وادادگی و غربپرستی
از روز ازل لینک تبادل زده بودی
یک سنگ نینداخته بودی سوی دشمن
هرچند که هی لاف تقابل زده بودی
در غیرت و مردی زده بر شانهی خنزیر
در هوش و خرد طعنه به اسکول زده بودی
آن چند گلی هم که زدی بر سر کشور
شک نیست علی رغم تمایل زده بودی!
گفتی همه افعال نکو، فعل تو بوده
در باقی افعال، تفاعل زده بودی
صدبار ز اوضاع خلایق به تو گفتند
هربار خودت را به تغافل زده بودی
دربار گزیده همه انگشت تحیر
آنگاه که حرف از گل و بلبل زده بودی!
بودند همه لال و خمش مثل بهایم
هربار به دروازهی خود گل زده بودی
بر مردم ایران ثمر بیشتری داشت
در داخل دربار اگر آغل زده بودی!
سالگرد_ازدواج_بحرین
مهدی امامرضایی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir