ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
گرفته زانوی غم را بغل نتانیاهو
نشسته توی دوچشمان گرگی اش اشکی
و باز زمزمه کرده است با خودش:"یابو!
کدام دولت و فرمانروایی و کشکی؟"
به نقشه های برآبش به نیل تا به فرات
به گاو های پریشان خود می اندیشد
به خرج پوشک سرباز اینو و آنور
به گافهای فراوان خود می اندیشد
به یاد سوتی سنگین تورقوز آبادش
دوباره می کشد از درد زوزهی سختی
مرور می کند آن هارت و پورت هایش را
به روی پوزه ی خود دست می کشد لختی
به نوکری یو اس آ اگر چه دلخوش بود
بغل گرفته کنون تار عنکبوتش را
به پای کودک غزه فتاده تا شاید
درون سینه کند حبس تیر فوتش را!
سارا رمضانی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir