وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

امام_حسین مدح_امام_حسین

امام_حسین   مدح_امام_حسین

اعیاد_شعبانیه

عاشقیم عاشق یک جرعه شرابیم همه

سر کیفیم و پىِ باده ى نابیم همه

اهل عشقیم خرابیم خرابیم همه

مست مستیم ولى عین ثوابیم همه

غم ایام نداریم که این مى گذرد

تلخىِ کام نداریم که این مى گذرد

شب میلاد حسین است خداهم شاد است

هرکه در بند حسین است زغم آزاد است

جاده ى عاشقى ام راه حسین آباد است

دل بیچاره ام عمریست به پاش افتاد ست

ما که دیدیم از او معجزه باور داریم

ما در این قوم از این پس دو پیمبر داریم

نام تو شعر لب عالم بالاست حسین

خوش بنازیم به این نام چه زیباست حسین

حرمت آینه ى عرش معلاست حسین

کربلایت ته خط و ته دنیاست حسین

لیلى عالم ذر،ناز کشیدن دارى

جان جانان تو به حق سینه دریدن دارى

پاى گهواره ى تو مریم اطهر آمد

تا تو را دید دلش رفت و غمش سر آمد

آمدى خستگى از جان على درآمد

خنده اى کردى و فرمود که محشرآمد

بوسه اى زد به لب و صورت و پیشانى را

با تو درهم شکند هرچه پریشانى را

کمتر از ذره من و شمس جهان تابم تو

هم دل آرامم تو هم که رگ خوابم تو

ظلمت مطلق من جلوه ى مهتابم تو

دل خوش از اینکه منم نوکر و اربابم تو

خوش به حال تو که زهراست هلاکت ارباب

کل عالم همه افتاده به خاکت ارباب

آسمانى و زمین در گره دستانت

زیر و رو کرده مرا گوشه اى از احسانت

انس داریم چقدر با تو و با ایوانت

این هم از لطف شما بود و برادر جانت

گفته ام تا بنویسند به روى کفنم

من مسلمان شده ى دست امام حسنم

عاشقى درد سرم داد دمت گرم ارباب

عشق تو بال و پرم داد دمت گرم ارباب

شور و حال سحرم داد دمت گرم ارباب

جان گرفت بعد حرم داد دمت گرم ارباب

تا تو هستى چه خیالیست اگر غم باشد

همه ى دل خوشى ام ماه محرم باشد

ماجرایست تنور تو و سوزاندن تو

تشت زر رفتن تو ترکه ى تر خوردن تو

بدن پاره ى تو غارت پیراهن تو

پشت و رو کردن تو بر سر نى بردن تو

همگى داغ عظیمیست که سر مى گردد

یک نفر مانده از این قوم که بر مى گردد

شاعر:آرمان_صائمى

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

میلاد امام حسین بر همگان مبارکباد

میلاد امام حسین بر همگان مبارکباد

لبیک یا حسین

اگر پنج نوبت اذانم علی است

اگر خاکم و آسمانم علی است

اگر قبله‌ی آستانم علی است

اگر روز و شب بر زبانم علی است

علی دردِ عشق است و درمان حسین

علی گفت و گفتیم ای جان حسین

مرا آفریدی که حیران شوم

مرا چشم کردی که باران شوم

مرا جذبه دادی غزل خوان شوم

مرا آینه کردی ایوان شوم

زدم نعره در زیرِ ایوان حسین

که ای جانِ من جانم ای جان حسین

همانکه دلم شعله‌ور آفرید

همانکه مرا در به در آفرید

همانکه به شوقِ تو پَر آفرید

به عشقت برایم جگر آفرید

کسی نیست ما را به قرآن حسین

خدا گفت و گفتیم ای جان حسین

تو هستی محمد محمد تویی

وَ حَی و علی هم به اَبجَد تویی

براتِ نجف لطفِ مشهد تویی

فقط آرزویِ مجدد تویی

مدینه شد امشب چراغان حسین

نبی گفت با تو که ای جان حسین

اگر لطف زهرا مسلمان شدیم

اگر ما سلیمان و سلمان  شدیم

اگر در حسینیه درمان شدیم

اگر عاشقیم از حسن جان شدیم

حسن جان نوشتیم و جانان حسین

حسن گفت و گفتیم ای جان حسین

نشسته است موسی عصایش دهی

رسیده است یوسف که جایش دهی

دویده است یحیی عطایش دهی

به خاک است عیسی عبایش دهی

حرم شد قُرقُ از گدایان حسین

حرم پُر شد از ذکر ای جان حسین

شبی که حرم مادرم رفته بود

پُر از یادِ تو هر قدم رفته بود

شبی که پُر آه و غم رفته بود

شبی که برایم حرم رفته بود

مرا نذر او کرد گریان ، حسین

که قربان سَنَ طفلیم ای جان حسین

اگر رود یا که کویرت شدم

جوانم ولی زود پیرت شدم

اگر کنج شش گوشه گیرت شدم

من از نانِ بابا اسیرت شدم

تو آبی تو نانی تو سامان حسین

تویی برکتِ خانه ای جان حسین

اگر آمدم عشق یادم دهید

اگر خواستم کم ، زیاد دهید

مرا منصبِ خانه زادم دهید

به بادم دهید و به بادم دهید

منم کاهِ ناچیز و طوفان حسین

مرا می‌کُشی آخر ای جان حسین

سه شب آمدم تا که چیزی بَرَم

بهاری پیِ برگ ریزی بَرَم

دعایی برای عزیزی بَرَم

شفایی برای مریضی بَرَم

سه شب آمدم زیر باران حسین

که هرشب بگویم که ای جان حسین

تو بی‌انتها‌... نقطه چین میدهی

که از پشتِ در بیش از این میدهی

چنان میدهی و چنین میدهی

که حتی به قاتل نگین میدهی

نگینت چه شد ای سلیمان حسین

که نالید زینب  که ای جان حسین

رسید و صدا زد پَرَش را مَبَر

زِره را که بُردی سرش را مَبَر

از انگشتش انگشترش را مَبَر

براین ناقه‌ها دخترش را مَبَر

صدا زد به لبهای سوزان حسین

که عریان حسین و که ای جان حسین

شاعر:

حسن لطفی‌

مناجات با خدا

مناجات با خدا

با رو سیَهی دل به عنایات تو بستم

(یک عمر نمک خورده نمکدان بشکستم)

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

بر جُرم و خطا عبدِ گرفتار منم من

ستّار تو هستی و گنهکار منم من

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

من آمده ام تا که به تو دل بسپارم

جایی به جز از درگه لطف تو ندارم

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

من مُعترفم بر بدی و نامه سیاهی

حقّ علی و فاطمه العفو الهی

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

عمرم به گنه طی شد و دارم به لبم آه

ذکرِ شب و روزم شده اَستَغفِرُالله

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

هر چند که لبریزِ بدی ها و خطایم

من سینه زن و گریه کنِ کرببلایم

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

یارب به حسین و به غمِ کرببلایش

به حقّ تنِ بی کفن و رأسِ جدایش

بر من تو پناهی،العفو یا الهی...

مناجات زمزمه مناجات

بداهه قرنطینه شدگان راه راه در پی خانه تکانی ظالمانه

بداهه قرنطینه شدگان راه راه در پی خانه تکانی ظالمانه

مژده که زمستان سپری گشته و عید است

هرچند که عید است ولی عید کووید است

مهمانی و عیدی و سفر رفتن و بازار

تعطیل شد از بس کرونا زشت و پلید است

باید که فقط خانه بمانیم در این عید

افسوس که این توصیه بسیار اکید است

تا بگذرد ایام قرنطینه به شادی

در تلویزیون یکسره دیش دیش دی ری دید است!

بازار خیال زن من البته باز است

او نیز توهم زده، مشغول خرید است

ایام قرنطینه فقط خانه تکاندم

در زیر فشارش کمر بنده خمیده‌ست

هی شستن و سابیدن و جارو و نظافت

برنامه‌ی بیگاری این عید سعید است

تا ضد عفونی کنَدم، لحظه به لحظه

در دستِ زنم الکل و وایتکس و اسید است

در خانه توانمندی‌مان گشته شکوفا

دیگر تو مگو خانه، که این "عصر جدید" است

تهدیدِ کرونا شده تبدیل به فرصت

الحق که عیالم ته تدبیر و امید است

ما زنده به آنیم که در خانه بمانیم

هرچند که این مساله از بنده بعید است

ما را نبُود از کرونا هیچ هراسی

وقتی که به جان همه ویروسِ "کلید" است

یک روز از این خانه نشینی شوم آزاد

نقل است که پایان شب تیره، سپید است

بداهه سرایان:

مهدی امام رضایی

احد ارسالی،صامره حبیبی

محمدحسین فیض اخلاقی

محمد سلامی

یاسر پناهی فکور، فهیمه انوری

زهرا آراسته نیا

وطنز | پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

اوضاع، درام است و به شدّت کرونایی است

اوضاع، درام است و به شدّت کرونایی است

امت کرونایی شد و دولت کرونایی است!

دیروز شده صندوق آرا متبرک

امروز ولی خانه ملت کرونایی است

گفتند: به ویروس دچارند دو درصد

یک دوم این شهر، به جرأت کرونایی است

الکل شده تطهیر و می و میکده پاک است

اما حرم و مسجد و هیئت، کرونایی است

با اینکه شده با اتانول، ضد عفونی

درویش بپا! گوشه ی عزلت، کرونایی است

دافان و پلنگان همه در خانه نشستند

فرخنده  که  تب کرده و شوکت، کرونایی است

از قم به کسی زنگ زدم، فحش به من داد

گفتم چته تو؟ گفت: صدایت کرونایی است!

در اینستاگرام نیز نمودندبلاکم

گفتند که عکس پروفایلت کرونایی است!

گفتم به مریضی که چطوری کرونایی؟

فریاد زد و گفت: که عمّت کرونایی است!

گفتیم که ویزا بستانیم و بگرخیم

دیدیم ولی درب سفارت کرونایی است

بیرون نروید و بتمرگید به خانه

یک کم بخدا شرم و خجالت، کرونایی است

چندی است خداییش به ما گیر نداده

انگار ترامپِ خرِ نکبت کرونایی است

دیریست که دلدارپیامی نفرستاد

یارب برسانش به سلامت، کرونایی است

عباس احمدی

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir