وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

گویش مشهدی

گویش مشهدی

اوچِه۱ در ملک گناباد و طبس گردیدوم

بخدا حرف حق از مرد و زنش نشنیدوم

چو که ورگشتم۲ ازی ملک بویرونه ی خو۳

دَرِ صحبت وَکشیدم همه رِ۴ سنجیدوم

روزِ در کوچه مِرفتُم تک وتنها و غریب

که بیک دَو ۵ وَ دَرِ مدرسه ای اوفتیدوم

گوش دادُم که ازو ته۶ چه بگوشوم دمشِه

کَلکَل و وَلوَل بیهوده بسی بشنیدوم

دیدوم از دولت و ملت همگی گپ مِزِنَن

کم کموک ۸ پیش شدوم ور سرپا بستیدوم

مگرِی ۹ مردوم ایرو همه بابی شُدیَن

عقلم از کله بدر شو که وَ دَر خِندیدوم

خیلگه کله شدش ۱۰ روشِ وَ موکی بچگگ

مو آخوند تو بِدَه از تو چه بوای دیدوم؟

از خُو ۱۱ غفلت نکنی تا که فریبت ندهن

تو هنوزوم ۱۲ بچه ئی لیک مُو ریش اسفیدوم

تو مِگِی مورش آتِش زه و دو زنوم بنشست۱۳

از کرامات و مقامات و هم بفیدوم۱۴

نفس از هچکه بِدَر نومه ۱۵ و از پیر و جوان

میخ ابلاغ به تخماق سخن کوبیدوم

ناگهو ۱۶ دیدوم اوقات همه تلخ شده

مصلحت دیدوم ور خاستُم و ور گردیدوم

شودِ منزل بُدم و خرم و خندون چون گل

که بیک دو پدرُم  بومه ۱۷ جهت فهمیدوم

گفت یک حرفِ شِ مورُ گوفته حقیقت دِرِدِی؟

راستی یا دروغی مُو به عبث رنجیدوم

تورِش ۱۸ انگشت نما کرده که بابی شده ئی

زود وَر گو که ازی غصه مُو ویستیدوم ۱۹

گفتم اِی حرف فُلُونی بِدَه اُورِ مِشنَسوُم ۲۰

حرف مُفتِ زده وَر ریش سفیدش.....

پیشِ بورد و شِلپسپِسَتِ وِ در پوزوُم زد ۲۱

که دِ چرخ اومُه سَرُم تا دَمَروُ افتیدوم ۲۲

ولکم خاس ۲۳ دل پردرد ولیکن کنُوُم

صبر کردم بخیالت نِرِسه ترسیدوم

چو که پیغُمبَر ما را ز نزاع خوش نِمیه ۲۴

حرمت ملت بیضا بصفا پییدوم ۲۵

سید محمد پیرزاده لطف آباد(خادم گنابادی)

توضیحات:

۱- آنچه

۲-چون که برگشتم

۳-خود

۴- را

۵--یک دو-ناگهان

۶- از آن پائین

۷- چه می رسد

۸- یواش یواش

۹- می گویند

۱۰- عصبی شدن

۱۱- از خود

۱۲- هنوز هم

۱۳و۱۴- تو می گویی مرا آتش زد و دو زانو بنشستم و از کرامات و مقامات برای او بهم بافیدم و صحبت کردم.

۱۵-بیرون نیامد

۱۶- ناگهان

۱۷- بیرون بیامد

۱۸- تورش: ترا، ایشان

۱۹- ویستدن: ترکیدن

۲۰- گفتم این حرف فلان کس بد است او را می شناسم

۲۱- دستش را عقب برد و سیلی بصورتم زد

۲۲- که سرم بچرخ افتاد و بصورت افتادم

۲۳- ولکم خاس: بر سر ایستادم

۲۴- نمی آید

۲۵- مواظب بودم

منبع: ارگ

#شعر_خراسان

#خادم_گنابادی

TarikhMashhad

 

حضرت_عباس مدح_حضرت_عباس

حضرت_عباس مدح_حضرت_عباس

اعیاد_شعبانیه

باز آمدم بر درگهی که فیضِ عام است

صاحب کرم ،زیباتر از بدرِ تمام است

باز آمدم سائل شوم چیزی بگیرم..

از دستِ آقایی که جُودِ او بنام است

بگرفتن از غیرِ اباالفضلِ علمدار

ای شیعیان! تا آخرِ دنیا حرام است

(ای دل بیا با خاکِ پاهایش عجین باش)

(عبد و گدایِ تک یلِ امّ البنین باش)

شکر خدا پشت گدایی یا اباالفضل

هم باصفا هم با وفایی یا اباالفضل

از درگهت حتّی نشد خاری برانی

مثلت کجا باشد خدایی یا اباالفضل

هرگز ندیدم جمله ای شیواتر از این :

سقایِ دشتِ کربلایی یااباالفضل

(ای ساقیِ لب تشنگان لب تشنه هستم)

(دل را به یک جرعه ز دستانِ تو بستم)

من ماندم و شرمندگیِ یک قلم ماند

من ماندم و مدح و ثنایت در عدم ماند

هرچه بگویم از فضلیت هایت عباس

بازم سخن ها از تو و فیضِ کرم ماند

امشب هوائی توام مرغِ دلِ من

بال و پری زد آمد و بینِ حرم ماند

(قربانِ آن صحن و سرایت یااباالفضل)

(لطفی نما با دستهایت یااباالفضل)

ای شیرِ دشت کربلا چون حیدر هستی

باب الحوائج! یاور هر مضطر هستی

در شأن تو بس باشد ای بابُ الفضائل

در نُه فلک تو صاحبِ دو مادر هستی

امّ البنین امّ الادب را نورِ عینی..

در دامن زهرایِ اطهر در بر هستی

(آری سزایِ نوکریِ خوب اینهاست)

(آری خریدارِ دو دستت دستِ زهراست)

شاعر :محسن_راحت_حق

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

ممنوعیت ضدعفوتی شهر کوچصفهان بدون کسب اجازه از شهرداری کوچصفهان؛

http://uupload.ir/files/wwy7_%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D8%B6%D8%AF%D8%B9%D9%81%D9%88%D8%AA%DB%8C.jpg

ممنوعیت ضدعفوتی شهر کوچصفهان بدون کسب اجازه از شهرداری کوچصفهان؛

در راستای اجرای صحیح عملیات گندزدایی و ضدعفونی شهر و با توجه به گزارشات مردمی نسبت به اجرای غیراصولی و خودسرانه ضدعفونی در شهر توسط افرادی ناشناس ، شهرداری کوچصفهان مقرر کرد که زین پس هرگونه اقدامی در این زمینه باید با کسب اجازه از شهرداری کوچصفهان صورت پذیرد./روابط عمومی شهرداری کوچصفهان

KUCHESFAHAN

«کوچصفهان گیلان»

شدم از دست ویروسی گرفتار

شدم از دست ویروسی گرفتار

درونم گریه وانه گریه بازار

عیال از سرفه ام زهره ترک شد

ندیدم رنگ آرامش دگر بار

به سوراخ دماغم ژل چپانده

مرتب می شود اینکار تکرار

دهانم سوخت از آش نخورده

از او اصرار و از من نیز انکار

مرا از دم کند ضدعفونی

شدم کمرنگ تر از روح سیار

غذاهایش همه با طعم وایتکس

نباشد ذره ای گوشش بدهکار

مریضش هستم و راهی ندارم

خودش هم دکتر است و هم پرستار

شدم غول چراغ جادوی شهر

ولی او هست دهقان فداکار

نه حق دارم کنم سرفه نه عطسه

شده روزم سیه تر از شب تار

کرونا می گرفتم خوبتر بود

از این زجری که می بینم به ناچار

خدا ویروس یابت را عیان کن

کرونا را کم از کون و مکان کن

صامره حبیبی

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

 

معاون دانشگاه علوم پزشکی تهران شایعه انتقال ویروس کرونا از طریق هوا در فضاهای سر پوشیده را تکذیب کرد و آن را جعلی خواند.

معاون دانشگاه علوم پزشکی تهران شایعه انتقال ویروس کرونا از طریق هوا در فضاهای سر پوشیده را تکذیب کرد و آن را جعلی خواند.

دکتر یونسیان: افراد عادی نیازی به ماسک ندارند و استفاده از آن می تواند ضررهایی نیز به همراه داشته باشد.

آفتاب کرمانشاه

Aftabkshir