وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

یکی میگفت قبل از این حکومت

یکی میگفت قبل از این حکومت

همه مست و خوش و شوریده بودیم

سحرتا شب تمام کیفمان کوک

تمامِ وقت مسروریده بودیم

کجا درد و مریضی بینمان بود؟

کجا اینقدر پیزوریده بودیم؟

کجا سرخ و سیاه و سبزه و زشت؟

تماماً خشگل و بوریده بودیم

تمام جنس ها تولید داخل

و ما نورٌ علی نوریده بودیم

از اینجا تاخود چین مال ما بود

و ما تا خاور ِ دوریده بودیم

سیاست ها چنان ملی و محکم

که بر کل جهان زوریده بودیم

همه چیز شهنشه بود شفاف

به جز آنجا که سانسوریده بودیم

به امریکا فرامینِ  شبانه

به اسرائیل دستوریده بودیم

از آبادی و عمران در جهان ما

سرآمد گشته مشهوریده بودیم

همه اهل بدنسازی و ورزش

سرحالیده فیگوریده بودیم

ساواک را چون برادر میشمردیم

دروغ است اینکه مجبوریده بودیم

و او میگفت و میبالید برخود

که ما اینطور و آنطوریده بودیم

یکی هم آنطرفتر پای منقل

که میپیچید از درد خماری

سرش را زورکی آورد بالا

و گفت احسنت مشتی لایک داری

زمان شاه زیر پای مردم

هف هشتا بنز و لکسوس و فراری

علی حضرت به مردم خانه میداد

نبود این خانه های استجاری

انرژی هسته ای و بمب و موشک

و تسلیحات جنگی و سواری

همه را خودکفا بودیم آنروز

بدون ذره ای مونتاژ کاری

اجاق و منقل و پیک نیک ها بود

ز جنس نقره و آیینه کاری

یه بست شیره قد صد گرم بود

هزاری قد ده تا صددلاری

زمان شاه دریای خزر بود

ز شهر ایذه تا دریای ساری

رضای میرپنج اهل عمل بود

شنیدی نام قلدر را به تاری؟

خ افتاد از قلم در بیت بالا

تمامش کن که قافیه نداری

خلاصه نو شدیم و با تمدن

به اجبار حجاب اختیاری

و اشرف تاجر دربارشان بود

به شکلی رایگان و افتخاری

چه آسان جنس مارا جور میکرد

چرا که اهل بخیه بود و کاری

تمام این خوشی ها را شهنشه

درون بقچه ای پیچید و گاری

مهیا شد برای ترک کشور

و یا به قول بعضی ها فراری

از این کشور به آن کشور روانه

که تا گردد مداوا درد ِکاری

و سر دادند مردم در فراقش

شعار شاه خائن شد فراری!

و میزد عینک دودی از آن پس

زبس میشد به گورش نور جاری!

محمد سلامی

وطنز | پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

 

غزل با مسما از رهبر انقلاب:

http://uupload.ir/files/uxlm_%D8%BA%D8%B2%D9%84_%D8%A8%D8%A7.jpg

غزل با مسما از رهبر انقلاب:

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم

چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم زکم و بیش

چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانی

من محرم راز دل طوفانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

عمریست پشیمان زپشیمانی خویشم

از شوق شکرخند لبش جان نسپردم

شرمنده ی جانان زگران جانی خویشم

بشکسته‌تر ازخویش ندیدم به همه عمر

افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

هر چند امین، بسته ی دنیا نیم اما

دلبسته ی یاران خراسانی خویشم

سید_خراسانی

Be_Sooye_Zohoor

دل می‌بَره از ما تو اون پوستر، با اون خنده

دل می‌بَره از ما تو اون پوستر، با اون خنده

هرچی که عکاسش بهش می‌گه، نمی بنده!

داره هزینه می‌کنه هرشب برای ما

مرغ و کباب و قیمه و سلطانی و دنده

گفته برنده میشه قطعا، مابقی اما

با اختلاف فاحشی هستند بازنده

پیشِ جماعت فیلم بازی میکنه هر روز

ثابت شده که واقعاً خیلی هنرمنده

یک شخص دیگه میشه توی فیلم تبلیغات

مثل نقی معمولی و محسن تنابنده!

نزدیک یک میلیارد خرج این ستادش کرد

اصلاً حقوق  یک نماینده مگه چنده!؟

هی می کنه تهدید کاندیدای دیگر رو

با وعده‌ ی جنجالی افشای پرونده

دیشب برای جذب رأی بانوان یارو

می‌کرد مجانی پیاز و سیر هم رنده

پُر می‌کنه اطرافشو از هر مدل آدم

بازیکن و بازیگر و مجری و خواننده

سلفی گرفته با همه اقشار، این مدت

از دکتر و استاد، تا بقال و راننده

داره خودش رو به در و دیوار می کوبه

طفلک، چه پرپر می زنه این مرغ سر کنده

با اینکه پیری، غصه ی خدمت تو رو کشته

احساس تکلیفت منو کشته، نماینده!

اندازه ی یک لامپِ مهتابی نداری نور!

هی لاف می آیی"منم خورشید تابنده"

شفافیت رو با دو تا توییت پیچوندی

شامت اگرچه خیلی خوشمزه ست... شرمنده!

زشته دم درب ستادت، "جوج" می‌پخشن

جان تو! شامِ شرطی اصلا نیست زیبنده!

با چند وعده جوجه و مرغ و فسنجونت

پالون برامون دوختی آقای دوزنده؟

این دفعه طوطی نیستم، تَکرار بی تَکرار

گیرم حمایت هم کنه، پورانْ درخشنده

هر چی که گفتم یک طرف، اما ته این شعر

ای هموطن این نکته رو هم بشنو از بنده

با رأیت از اصلح حمایت کن، که ما هستیم

با رأیمون مسئول احوالات آینده...

بداهه سرایان

زهرا فرقانی، مهدی امام رضائی

محمود حسنی مقدس، احد ارسالی

طاهره ابراهیم نژاد آکردی، فهیمه انوری

ناهید رفیعی، یاسر پناهی فکور

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

سمن بویان غبار غم چو بنشیند ، بنشانند

سمن بویان غبار غم چو بنشیند ، بنشانند

خدایا شکرمخصوص شکر مخصوس

لسان را می زنیم ما مهر خاموش

خدایا شاکر و بنده نوازیم

که ناز بعضی ها را کردی محسوس

اگر رنگ و ریا داشتند به پنهان

ولی بنیان ماها گشته مرصوص

هم اکنون حالشان گشته پریشان

چرا غبطه! کمی هم داره افسوس

منور بوده ایم ماها همیشه

ولی ما را عوض کردند به فانوس

ثمر را داده ایم از بهر آنها

خطاب کردند به ما؛ شیاد و سالوس

ازاین خانه به آن خانه نشستند

لقب دادند به ماها، مرد جاسوس

سوادشان بود در حد کودن

به ما گفتند این مانند هالوس

نکن تکیه عزیزم بر کسی تو

گهی آقای تو مانند بانوس

شماری بانوان مانند مردند

دل زیبایشان مانند آهوس

نمک خوردی نمکدان را شکستی

نکن!!!!!!! پرواز دل مانند یاهوس

تمام شد انتخابات، سهمت اندک

دلت نازک شده ، چون برگ کاهوس

قبول داری که با رای نهایی

که از صندوق درآمد بوده کابوس

ولی خرسند از آن باش که دائم

تنت در و دلت مانند قاپوس

همه باهم شویم شیدای اسلام

مهم اصل است،همه فرعش هیاهوس

نکن دیگر قضاوت ، نابه جا است

صدای تو صدای بط و طیطوس

بیا سرپوش گذاریم ما حرام را

حلال(محمود)فقط با زور بازوس

بداهه شاعران راه راه به مناسبت سوم اسفند، سالروز کودتای رضاپالانی

بداهه شاعران راه راه به مناسبت سوم اسفند،

سالروز کودتای رضاپالانی

ای قلدر لات بدزبان، روحت شاد!

اعلی حضرت، رضا چاخان! روحت شاد!

تا نام تو پهلوی شد از پالانی

از پنبه شدی تو پهلوان! روحت شاد!

گفتی که برای حفظ قانون شده ای

سردسته ی کودتاچیان! روحت شاد!

یک مرتبه که شاد نبودی، هم شد

با دیدن آن تنور نان روحت شاد!

ای آنکه شبانه دیده ربع خنگت

از تخت و شوفاژ و میز، سان، روحت شاد!

گفتند زمان تو گل و بلبل بود

از رونق و وضع اونچنان...روحت شاد!

در دوره ی تو علم ز هر جای وطن

میکرد هماره فوران! روحت شاد!

از صنعت لولهنگمان دنیا داشت

انگشت تحیر به دهان! روحت شاد!

کار تو همیشه فتح و پیروزی بود

موریس هم آخرین آن ،روحت شاد!

تنبان تو تر ز حمله ی متفقین

اسطوره تویی تو، قهرمان! روحت شاد!

آن روز که مومیایی ات پیدا شد

گفتیم همه سوت زنان، روحت شاد!

ای خاطره ساز مسجد گوهرشاد

ای درد و بلای توأمان، روحت شاد!

نزدیکی کودتای تو صف بستیم

گفته ست به خنده رأیمان: روحت شاد!

بداهه سرایان:

مهدی امام رضایی

زهرا فرقانی، زهرا آراسته نیا

فائزه مهدوی، مینا گودرزی

طاهره ابراهیم نژاد، محمود حسنی مقدس

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz