ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
«رشیدنامه»!
قسمت چهاردهم
اندر شکوفا شدن استعداد رشید در فضایی مرطوب!
شنیدستم که در عصری بهاری
پر از شادی، ز رنج و غصّه عاری
ز اسپکهای خود بس شادمانه
رشید آمد پس از تمرین به خانه
سوی حمّام، آن بالابلا شد
کمی خم گشت و زیر دوش، جا شد!
چو بار خستگی را دید بر دوش
نهاد آن را زمین با یاریِ «دوش»!
به روی کلّهی خود ریخت شامپو
میان کف نهان گشت آن سر و رو!
در این هنگام ناگه دست تقدیر
به او جو داد و او را کرد جوگیر!
ترنّم کرد بیتی ناخودآگاه
ز استعداد خود ناگه شد آگاه!
نوای خواندنش چون یافت پژواک
صدایی شد تمیز و شسته و پاک!
به گوشش آن صدا آمد دلارا!
بگفتا در دلش: بهبه، صدا را!
بهکلّی کرد زیر شُرشُرِ دوش
دگر حمّام کردن را فراموش
به جای میکروفن خوانندۀ ما
گرفته در کف خود سنگپا را!
به ناگه خویشتن را روی سن دید
به استایلی خفن یک دور چرخید!
دو تا تصنیف خواند از «افتخاری»!
سپس از «بانی» و بعدش «یساری»!
ز هر نوعش! دو تا غمگین، سه تا شاد!
یک اجرای پلیبک هم ز «هیراد»!
چو پایان داد او بر خواندنِ خود
سالن همچون سرِ او پر ز کف شد!
هواداران گریبان کرده پاره
سالن یکریز میگوید: دوباره!
بسا خوانندگان صاحبِنام
سلبریتی شدند از لطف حمّام!
ز کنسرتش پسر راضی و خشنود
ولی آن سو پدر در خوابِ خوش بود
از آن بانگ بلند و شُرشُر آب
پرید آقا اسد یکدفعه از خواب
صداهایی عجیب از سوی حمّام
به گوشش خورد همراه دیرام-رام!
جهید از جای خود عین ترقّه
بزد پس بر درِ حمام، تقّه!
که من مشعوف گشتم بینهایت!
بیا بیرون، بده لطفاً رضایت!
در این کمبودِ آب ای سرو رعنا
بگو اسراف تو دارد چه معنا؟
شدی غافل ز قدر آب، گویی
بکن در مصرف آن صرفهجویی
رها کن جانم، این کنسرت آبی!
بیا بیرون، بخوان بعداً حسابی!
به خود آمد به ناگه شاخشمشاد
ز روی سن به زیرِ دوش افتاد!
ز بابا عذرخواهی کرد فوراً
که حرفت حق بوَد، تاج سر من!
به حوله خشک چون میکرد تن را
فقط با خویش میگفت این سخن را:
ز استعداد خود کردم بسی کیف!
چه کنسرت بزرگی!حیف شد، حیف...!
سعید_سلیمان_پور
«رشیدنامه» منظومه دنبالهداری بود که پارسال در مجله رشد جوان چاپ میشد.
bolfozool
[In reply to سعید سلیمانپور]