وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

اشعار حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)

اشعار حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)

پر کرده ای وجود مرا از قدیم تو

ما رعیتیم و شاه عبدالعظیم تو

آقا! تمام شهر گدا و کریم تو

یا سیدالکریم! ببین آمدیم، تو-

این دست های خالی ما را رها مکن

از خود حساب سفره ما را جدا مکن

شب های جمعه در حرم تو گدا شدیم

غرق دعا و ناله یا ربّنا شدیم

با سوز واژه های کمیل آشنا شدیم

از شهر ری مسافر کرب و بلا شدیم

آیینه دار کرب و بلا! می کشی مرا

مثل حسین خون خدا می کشی مرا

هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟

هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟

سمت بهار، کوچه گل ، منزل نسیم

اصلا چقدر می شود آقا حساب کن

دربست تا جلوی در شابدالعظیم

از انتظار خسته شدم دیر می شود

دارد دوباره حال دلم می شود وخیم

می دانی از کی آمده ام ایستاده ام؟

قبل از اذان صبح ، حدود چهار و نیم

مثل همیشه ساعتمان خواب رفته بود

مثل همیشه ...باز همان جفت یا کریم

دارد دوباره رفتن من دیر می شود

دارد دوباره ...باز همان قصه قدیم

دارد کسی برای دلم بوق می زند

هی تاکسی ...سلام ببخشید مستقیم؟

آن کس که راه پوی حریم کریم شد

آن کس که راه پوی حریم کریم شد

از جان غلام حضرت عبدالعظیم شد

دارای حرمت است به چشم جهانیان

آن کس که زائر حرم این کریم شد

باید سلام و عرض ادب کرد با خلوص

بر حضرتش که وارث خلق عظیم شد

وارد هر آن که گشت در این بارگاه قدس

محو صفای این حرم و این حریم شد

بی بهره نیست از کرم ذات کبریا

آن عاشقی که بر سر کویش مقیم شد

بس مرده دل که زنده ز الطاف کردگار

زین بارگاه اطهر و رضوان شمیم شد

دارد به پیش پای دل خود چراغ راه

آنکس که رهسپار ره مستقیم شد

خوی حسین و وجه حسن داشت، زین سبب

مشهور خاص و عام به عبدالعظیم شد

طبعش روان ز چشمه فیاض مهر اوست

"خاتم" اگر که صاحب طبع سلیم شد

ولادت_عبدالعظیم_حسنی

ولادت_عبدالعظیم_حسنی

آمده عشق را کند اثبات

مردی از خانواده ی سادات

حسنی زاده ای جلیل القدر

ساقیِ باده ای جلیل القدر

شام یلدایِ غصه طی گشته

روشنی بخش شهر ری گشته

عابر کوچه های دلداری

مرشد دسته های عیاری

آمد و با خودش صفا آورد

عطر شهرِ مدینه را آورد

نکته آموز منبر مولا

روضه خوان مصائب زهرا

آمد و کوچه خیسِ باران شد

مرقدش کربلای ایران شد

یادمان داد و زندگی کردیم

تا به امروز بندگی کردیم

از سفر تحفه پُر بها آورد

مُهر و تسبیح کربلا آورد

آمد و یک سبد بهار آورد

عشق را او سرِ قرار آورد

مست بود و خُم شعف آورد

دف و تنبور از نجف آورد

از لب یار و زلف و ابرو گفت

صدوده بار نعره زد، هو گفت

شعله بود و تبش نمی افتاد

یا علی از لبش نمی افتاد

شاعر:وحید_قاسمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

بداهه شاعران راه راه در وصف بی خبری رئیس جمهور از زمان سهمیه بندی بنزین

بداهه شاعران راه راه

در وصف بی خبری رئیس جمهور از زمان سهمیه بندی بنزین

رئیسم من ولی در وضع فعلی بی اثر بودم

که از وقت گران سازی بنزین بی خبر بودم

به مسئولش سپردم با من از بنزین نگوید هیچ

سر صبحی صف بنزین اسیر و در به در بودم

سحر مثل شما یکهو شنیدم وصف بنزین را

به جانِ جان کِری از آن خبر من هم پکر بودم

شبیه دانه اسپندی که می ریزند بر آتش

پس از اخبار بنزین دائما زیر و زبر بودم

دلار و مسکن و بنزین، صعود قیمت ماشین

نمیدانم کجا بودم؟ سفر بودم؟ قطر بودم؟

عجیب است اینکه می گویید نت قطع است یک هفته

خودم در اینستاگرام از سر شب تا سحر بودم

از آن ویلای بالاشهر هستم بی خبر کلاً

همیشه عاشق کوخ و سکونت در کپر بودم

همین دیشب به من گفتند: تو بابای برجامی!

من و انگ زن دوم؟ کجا، کی من پدر بودم؟

اگر در متن برجامم دوتا ایراد جزئی هست

فقط تقصیرم این بوده، که من کلی نگر بودم

به پاشد مجلس ختمی، در آن جا تازه فهمیدم

شبیه یوسف از مکر حسودان در خطر بودم

به من در پیج خود گفت آن سلبریتی بی وجدان:

«خریدار تو بودم یوسفا! افسوس! خر بودم!»

چو دیدم کار هر بز نیست خرمن کوفتن، آنگاه

خودم مرد کهن بودم هم و هم گاو نر بودم

همین که بحث بنزین شد، زدم بیرون ز دل پیچه

زمانی "این" مصوب شد، که بنده لای در بودم

همیشه خوبم، اما عدل، در آن لحظه‌ی حساس

اسیر زخم و درد معده و اثنی عشر بودم

به جان تو، اگر بودم، که بنزین رایگان می شد

اگر تقدیر پا می‌داد، اگر می‌شد، اگر بودم

بداهه سرایان:

امین شفیعی، مهدی پیرهادی

فهیمه انوری، سیدمحمد صفایی نویسی

طاهره ابراهیم نژاد، زهرا آراسته نیا

مهدی امام رضایی

زهرا فرقانی، محمود حسنی مقدس

زهرا خاکباز، فائزه مهدوی، علیرضا تیموری

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir