ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
قایقی ساخته ام...
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر،
دکلش از ایمان
در شبی مهتابی...
سفری دور و دراز،
می کنم از لب دریا آغاز،
دل به امواج بلا خواهم داد...
اگرم ساز مخالف زند
و باد به همراهی طوفان خواهد،
که مرا منصرف از راه کند،
راه بیراهه کند،
باکی نیست...
من به همراه دعایی دارم،
و به دل قطب نمایی دارم،
و اگر در طی راه،
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی...
باز اندوهی نیست،
بازوانی دارم،
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که « خدایی » دارم...