وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

حضرت_زینب دروازه_کوفه

حضرت_زینب دروازه_کوفه

زلف دیوانگی ام باز پریشان شده است

روضه خوان از خبر آینه، حیران شده است

روضه خوان مانده که با معجر زینب چه کند

گویی از آخر این روضه پشیمان شده است

روضه خوان دم نزد اما همگان میدانند

ماه از حادثۀ کوفه، هراسان شده است

مستمع حوصله ی صبرندارد دیگر

بعد از این صاعقه ها نوبت باران شده است

روضه خوان لال شد و مستمع، آهسته گریست

فهم این روضه برای همه آسان شده است

چند سال است که درگیر همین بیدلی ام

"آتش و آب بهم دست و گریبان شده است"

شاه عریان به صلیب است و مسیحا درعرش

ارمنی در عجب از کار مسلمان شده است

روضه ی کوفه نخوانید مگر نیمه ی شب

این تنوری ست که گرم از سر مهمان شده است

شاعر:

احمد_بابایی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.