وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

امام_علی مدح_امام_علی

امام_علی مدح_امام_علی

غدیر_عیدبزرگ_ولایت

به نجف آمدم زلال شدم

راهی جاده ی کمال شدم

جلد گنبد شدم کبوتر وار

مونس هر شکسته بال شدم

از لبانم قصیده میجوشید

تا رسیدم به صحن لال شدم

به ضریحش دخیل مِی بستم

پس از آن غرق شور وحال شدم

در جمال خدا نمای علی

نشئه ذات ذوالجلال شدم

من کجاوحریم شاه نجف

که چنین لایق وصال شدم

روسیاهم ولی اذان گفتم

وارث لکنت بلال شدم

با خوداین بیت را که میخواندم

مست جام علی وآل شدم

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ما سوی بدست علیست

بند۲

گوش دل باز کن که جان شنوی

آنچه نشنیدنیست آن شنوی

سر هر موی تو زبان بشود

وصف او را به هر زبان شنوی

روی این خاک پاک بنشینی

نغمه هایی از آسمان شنوی

راهی وادی السلام شوی

مثل قاضی حدیث جان شنوی

دل هر ذره را که بشکافی

از دل ذره ها اذان شنوی

اشهد ان مرتضی حیدر

از سرا پای این جهان شنوی

وصف مولای مهربانی را

از لب صاحب الزمان شنوی

باید این بیت آسمانی را

از دهان فرشتگان شنوی

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

بند۳

کعبه ام شد جمال دلجویش

قبله ی من خم دو ابرویش

لحظه لحظه نسیمی از جنت

میکشاند دل مرا سویش

رازهایی نگفتنی داریم

من و درویش وذکر یاهویش

چه شبی بهتر از شب گیسوش

وچه صبحیست بهتر از رویش

دژخیبر به گریه افتاده ست

از تماشای زور بازویش

پنج پیغمبر اولوالعزمند

رهگذاران هر شب کویش

آن خداوند عادلی که علی

هست میزان ترین ترازویش

خواست تا در دل سحر گاهان

که شوم اینچنین سنا گویش

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

بند۴

امشب افتاده ام به راه فقط

توشه ام چیست اشک وآه فقط

کار امثال من در این دنیا

اشتباه است اشتباه فقط

امشب آورده ام به محضر او

کوله باری پر از گناه فقط

آخرین چاره ی گدایان چیست

نظر لطف پادشاه فقط

آی مولا تو را نمیفهمند

درد خود را بگو به چاه فقط

روی دوش سقیفه جامانده

بار پرونده ای سیاه فقط

از شب وروز تو خبر دارند

چشم خورشید وچشم ماه فقط

شعر تنها برای این خوبست

که بگوییم گاه گاه فقط

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

بند۵

به جز این عشق عشق دیگر نیست

نسرودن از او میسر نیست

با رسول مکرم اسلام

به جز از او کسی برادر نیست

آنکه در لیله المبیت جز او

هیچ کس در میان بستر نیست

هنر او به بنده بودن اوست

هنر او به فتح خیبر نیست

زیر طوفان ظلم فریادی

ازسکوت علی رساتر نیست

صاحب عز وآبرو نشود

هر کسی خاک پای قنبر نیست

هیچ کس جز علی در این برهوت

ساقی چشه سار کوثر نیست

ملک وجن وانس میدانند

که امیری به غیر حیدر نیست

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

بند۶

دردمندم شفا نمیخواهم

از طبیبان دوا نمیخواهم

در جهانی که عافیت ننگ است

جز دلی مبتلا نمیخواهم

نصبم میرسد به عابس وجون

از ولا جز بلا نمیخواهم

فکر وذکرم طواف مرقد اوست

مروه ی بی صفا نمیخواهم

از کسی جز محب آل علی

التماس دعا نمیخواهم

جز کمی مستی وپریشانی

از شه لافتی نمیخواهم

من کجا وشهامت دعبل

من که حتی عبا نمیخواهم

من که غیر از محبت مولا

هیچ چیز از خدا نمیخواهم

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

بند۷

زائران صاف وساده می آیند

نامه ها سر گشاده می آیند

عابدان شکسته دل اینجا

پی دار العباده می آیند

سالکان از طریق طی الارض

چشم بر هم نهاده می آیند

اربعینی تبارها هر سال

جاده ها را پیاده می آیند

گاه مثل مسافری تنها

گاه با خانواده می آیند

یا حسین آمده به استقبال

یا حسن اذن داده می آیند

عاقلان در پی برات بهشت

مستها بی اراده می آیند

دست در دست پیر میخانه

سرخوش از پای باده می آیند

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی به دست علیست

بند۸

جاده بسیار محترم باشد

مقصد آن اگر حرم باشد

از دل میهمان خبر دارد

میزبانی که ذوالکرم باشد

پس نیازی به عرض حاجت نیست

در حریمش چه جای غم باشد

در دمی که دم از علی  نزنم

چه نیازی به باز دم باشد

منِ بیچاره فکر میکردم

که حرمها شبیه هم باشد

در نجف فاصله ولی بی شک

تا خود عرش یک قدم باشد

خاک پای علی شدم که فقط

سایه ی

امام_علی مدح_امام_علی

شاه بر سرم باشد

می نگارد به صفحه ی تاریخ

دست ساقی اگر قلم باشد

که علی دست قادر ازلیست

خلقت ماسوی بدست علیست

شاعر:احمد_علوی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.