وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

باز باران با محرم...

باز باران با محرم...

میخورد بر بام قلبم

یادم آمد کربلا را

دشت پرشور و بلا را

گردش یک ظهر غمگین

گرم و خونین، لرزش طفلان نالان

زیر تیغ ونیزه هارا

با صدای گریه های کودکانه

اندرآن صحرای سوزان

می دودطفلی سه ساله.

پُر ز ناله

دل شکسته

پای خسته

باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل

خاکهای چادر زینب که کم کم میشود گِل

بازباران با محرم...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.