به زمین و زمان بدهکاریم
هم به این، هم به آن بدهکاریم
به رضا قهوهچى که ریزد چاى
دو عدد استکان بدهکاریم
به علىساربان که معروف است
شترِ کاروان بدهکاریم
شاخى از شاخهاى دیو سفید
به یلِ سیستان بدهکاریم
مثل فرّخلقا که دارد خال
به امیر ارسلان بدهکاریم
نیست ما را ستارهاى، اى دوست
که به هفت آسمان بدهکاریم
مبلغى هم به بانکِ کارگران
شعبهی طالقان بدهکاریم
این دوتا دیگ را و قالى را
به فلان و فلان بدهکاریم
دو عدد برگ خشک و خالى هم
ما به فصل خزان بدهکاریم
هم به تبریز و مشهد و اهواز
هم قم و اصفهان بدهکاریم
به مجلات هفتگى، چندین
مطلب و داستان بدهکاریم
قلّک بچهها به یغما رفت
ما به این کودکان بدهکاریم
مبلغى هم کرایهخانه به این
موجرِ بدزبان بدهکاریم
پیروى کردهایم از دولت
به تمام جهان بدهکاریم
عمران صلاحی
وطنز بهترین شعرهای طنز
گر به روی چهرهی غمدیده لبخند آوری
شوکران را برده، ساییده، از آن قند آوری
شصت بشکه خال هندو از برندی معتبر
با تریلی از بخارا و سمرقند آوری
جای آنکه خود شوی در بند دلداری اسیر
با کمندت یک دو جین دلداده در بند آوری
یا زبانم لال در یک دست جام باده و
توی دست دیگرت گیسوی دلبند آوری
یا که در دیر مغان از سوی پیر میفروش
دمبهساعت هی برای ما فقط پند آوری
گر که مداحی کنی و موقع سینهزنی
واحد از «شکری» ولی شور از «برومند» آوری
تا وسطهای کویر لوت رودی مثل نیل
با مشقت از سر کوه دماوند آوری
گر که بعضی از مدیران را به دریا ریزی و
جای آنها عدهای پاک و خردمند آوری
گر که نرخ ارز را تا انتها پایین کشی
بر تمام سودجویان راه را بند آوری
گر که دشمن آورد آفند سخت و سهمگین
غیرعامل یا که عامل، هی پدافند آوری
ارزشش صفر است وقتی نیستی پا در رکاب
در جهاد واجب و فوری فرزندآوری!
مهدی پرنیان
وطنزبهترین شعرهای طنز
کلیپ شعردوش طنز
مثل یک جاده که گشت از گشتِ نامحسوس پُر
کلهم عالم شد از افعال نامأنوس پر
فعل «خوردن» فیالمثل مخصوص رفع ضعف بود
پیش از این که نت شود از تستران لوس پر
فعل «خوابیدن» پل رفتن به رویا بود، حیف!
قسط آمد روی هم، شد خواب از کابوس پر
بیحساب از روزگار بیوفا گل میخوریم
جیب ما خالیست اما کیسهی ویلموتس پر
زندگی جای دو دوتا چارتا، حالا شده
از رادیکال و گراف و مشتق و سینوس پر
باب راسا! توی این اوضاع، نقاشی شده
از چپ و از راست قرمز، نقشه از ویروس پر
رنگ کردند عدهای هم زورکی گنجشک را
شد شکار گاندو این گنجشکِ از جاسوسْ پر
اف بر این افعال نامأنوس! رد شد نوبتم
توی صف مثل ردیف و قافیه زد مرغ پَر!
مینا گودرزی
وطنزبهترین شعرهای طنز
دوباره پیر مغان عازم خرابات است
از او مپرس چرا، چون که انتخابات است
بیامدهاست که ثابت کند خودش را باز
که خواجه در همهی عمر فکر اثبات است
دوباره حس وظیفه به او شده غالب
دوباره دورهی خدمت به شهر و ایلات است
دوباره موسم شبههپراکنیها شد
دوباره کورهی تهمت به دیگران هات است
«چهار سال تو ای پیر ما! کجا بودی؟»
سوال کردم و او گفت: «پیر بابات است!»
برای کثرت آراء، کیسه را شل کرد
چرا که پول، خودش بهترین اتچبات است
زمان نامزدی وعدههای سر خرمن
خرش ز پل چو گذر کرد، با همه کات است
کسی مباد به بالای دست او برود
برای up رقیبش جواب او shut است
کسی که پشت سر او بایستد، آدم
کسی که روبروی او بایستد لات است
عیان نموده به ما سرّ «کامیابی» را:
«همیشه و همه جا قبل «کام»، یک «دات» است!»
به سرو گفت: چرا میوهای نمیآری؟
جواب داد که الگوم، قد و بالات است
تمامی رقبا، تپهاند در نظرش
و شخص خواجه، چنان قلهی آرارات است
پدرزنش زده دایرکت:«رای میآری!»
تمام دلخوشی خواجه، اسکرینشات است
ولی به معجزهی پول و گاه با یک شام
درست میشود، ایشان «وکیل» بالذات است!!
بخند و شعر مرا ای عزیز، ازبر کن!
بگو که شاعر این شعر، طفلکی قاط است!
بداهه سرایان:
مهدی امام رضایی
امین شفیعی، حسین فیض
محمد سلامی، میلاد سعیدی
مینا گودرزی، سیدمحمد صفایی
احد ارسالی، فهیمه انوری
طاهره ابراهیم نژاد
وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز
و زیرکان که زیاد است عقل اندکشان
به هرچه دست رساندند شد مبارکشان
نشسته قرقی اقبالشان به کتف و به کول
سوار باد بلند است بادبادکشان
به یک اشارهیشان باد راه میافتد
درخت بار میآرد به محض چشمکشان
حسابشان نه همین احتساب معمولیست
قریب ده من و اندیست نیم چارکشان
برای آنکه بفهمند موقعیت را
به جنبش است شب و روز جفت شاخکشان
چنان مراقب پیش و پساند کز بالا
کلوخ نیز ببارد نمیگزد ککشان
چه چیزها که ندادند بهر علم مفید
چه پولها که نکردند خرج مدرکشان
مرام شیره کشیدن ز خلق، مذهبشان
طریق پول فزودن به پول، مسلکشان
امین مال مناند و شریک کار شما
خزانهداری کل، وامدار قلکشان
چه داد و قال و چه نجوا، مکن! نمیشنوند!
زبان بگیر، خراب است سیم سمعکشان
دعا کنیم افق دیدشان نگردد تار
دعا کنیم نگیرد بخار، عینکشان
برای آنکه قویتر شوند بیش از پیش
دعای خیر ضعیفان نثار یکیکشان
امید مهدینژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز