وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

و زیرکان که زیاد است عقل اندکشان

و زیرکان که زیاد است عقل اندکشان

به هرچه دست رساندند شد مبارکشان

نشسته قرقی اقبالشان به کتف و به کول

سوار باد بلند است بادبادک‌شان

به یک اشاره‌ی‌شان باد راه می‌افتد

درخت بار می‌آرد به محض چشمک‌شان

حساب‌شان نه همین احتساب معمولی‌ست

قریب ده من و اندی‌ست نیم چارکشان

برای آن‌که بفهمند موقعیت را

به جنبش است شب و روز جفت شاخک‌شان

چنان مراقب پیش و پس‌اند کز بالا

کلوخ نیز ببارد نمی‌گزد کک‌شان

چه چیزها که ندادند بهر علم مفید

چه پول‌ها که نکردند خرج مدرک‌شان

مرام شیره کشیدن ز خلق، مذهب‌شان

طریق پول فزودن به پول، مسلک‌شان

امین مال من‌اند و شریک کار شما

خزانه‌داری کل، وام‌دار قلک‌شان

چه داد و قال و چه نجوا، مکن! نمی‌شنوند!

زبان بگیر، خراب است سیم سمعک‌شان

دعا کنیم افق دیدشان نگردد تار

دعا کنیم نگیرد بخار، عینک‌شان

برای آن‌که قوی‌تر شوند بیش از پیش

دعای خیر ضعیفان نثار یک‌یکشان

امید مهدی‌نژاد

وطنز | بهترین شعرهای طنز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.