امام_علی مدح_امام_علی
هرکه نامت برد شیرین کام می گوید علی
تا علی ساقیست ، مِی در جام می گوید علی
در شب معراج ، جبریلِ امین با افتخار
با رسول الله ، در هر گام می گوید علی
در تمام غزوه ها با ضربه هایش یک به یک
زیر لب پیغمبر اسلام می گوید علی
با نیابت از خدا جبریل در ارض و سما
دم به دم با اختیار تام می گوید علی
بلکه میکائیل در هنگامِ پخشِ رزقِ خلق
وقت صبح و ظهر و عصر و شام می گوید علی
زمزم و مشعر ، منا ، سعی و صفا ، رکن و مقام
حج ، حرم ، حاجی ، طواف ، احرام ، می گوید علی
می رسد روزی که شیعه در کنار کعبه و ....
یک مؤذن می رود بر بام می گوید علی
شاعر:
مهدی_مقیمی
shere_aeini
موقع مرگِ عطش های فراوان شده است
کاسه بردار که هنگامهٔ باران شده است
دستهای همه انگار که دندانه شده
لحظهٔ شانه به گیسوی پریشان شده است
به مریضانِ غم عشق بگو خوش باشند
که طبیب آمده و موقع درمان شده است
همه جا پر شده از عکس جمالی زیبا
اصلا انگار جهان آینه بندان شده است
روی سجاده نشستیم کمی مایل تر
قبلهٔ ما حرمِ شاهِ خراسان شده است
چو انسان را نباشد فضل و احسان
چه فرق از آدمی با نقش دیوار
بدست آوردن دنیا هنر نیست
یکی را گر توانی دل به دست آر
سعدی
امام_علی مدح_امام_علی
خوشم با حب حیدر قد کشیدم
دلم را از همه عالم بریدم
به غیر از مرتضی چیزی ندارم
به غیر از مرتضی چیزی ندیدم
چه شوری در دلم افکنده عشقش
پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم
خوشم حلقه به گوش این سرایم
به هر محفل ثنایش را شنیدم
حیاتش ساده تر از بندگان بود
عجب شاه و امیری برگزیدم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
صد و ده بار ذکر هو گرفتم
از این دنیا و اهلش رو گرفتم
مگر عقلم کم است از او نخوانم
مگر کم آبرو از او گرفتم
دل من زیر و رو شد از شبی که
به دستم در حرم جارو گرفتم
خراسان و نجف، این آبرو را
هم از این سو، هم از آن سو گرفتم
علی گفتم کمی زهرا بخندد
چه پاداشی از این بانو گرفتم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
خدا رو کرد با او گوهرش را
تجلی صفات و مظهرش را
زمان وحی نور قل هو الله
میان کعبه خوانده مادرش را
نبی هم در شب تاریک فتنه
به حیدر می سپارد بسترش را
میان اوج پرواز نمازش
به سائل می دهد انگشترش را
همه بی تاب بر سجده می افتند
اگر افشا نماید قنبرش را
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
نجاتم داده استغفارهایش
دلم را برده با رفتارهایش
شده سرتاسر نهج البلاغه
نَمی از باطن پندارهایش
ملائک از شعف هو می کشیدند
همیشه لحظه ی پیکارهایش
نبی دلگرم بازوی علی بود
به جای تک تک سردارهایش
چنان از قلعه در را مرتضی کند
ترک برداشت تا تالارهایش
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
رها کردن مرامِ پیر من نیست
به دست دیگران زنجیر من نیست
مرا دیوانه می خوانند مردم
اگر مجنون شدم تقصیر من نیست
اگر از مرتضی کمتر بخوانم
اثر بر ناله ی شبگیر من نیست
بدون گوهر حب ولایت
به غیر از معصیت تکبیر من نیست
گره خورده دلم با حب حیدر
به جز این عشق در تقدیر من نیست
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
ازل از جام خود بر ما چشانده
همین باده دل ما را کشانده
زمان خلقت آب و گل ما
کمی خاک عبایش را تکانده
کسی که روی دوش مصطفی رفت
یتیمان را سر دوشش نشانده
خدا هم از زبان مرتضایش
پیمبر را شب معراج خوانده
به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..."
برایم طاقت و صبری نمانده ¹
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
برای مؤمنین یعسوب دین است
خداوند کرم روی زمین است
عبای وصله دار کهنه ی او
تجلی همان حِصن حصین است
نشستن زیر ایوان طلایش
برایم بهتر از خلد برین است
اگرچه منکرانش هم نفهمند
فقط حیدر امیرالمومنین است
به یمن شیر پاک مادر خود
تمام عمر، حرفم این چنین است
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
۱. امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
یا حار همدان! من یمت یرنی
بحار الانوار، ج 6، ص 16۰
شاعر :
محمدجواد_شیرازی
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
چه دستها که رسیده است تا بقبع از دور
که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست
نه صحن مانده نه ایوان نه آینه نه رواق
اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست
همیشه حس زیارت حرم نمی خواهد
که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست
ارسالی مخاطب