بداهه ی شاعران گروه راه راه
به مناسبت میلاد آقا امام حسین(ع)
هستی به شوق روی تو ساغر به دست شد
چشمی که گرم چشم تو شد مِی پرست شد
هم ساغر و پیاله و هم باده مست شد
هستِ تو علت همه ی آنچه هست شد
صدها ملک، شد آینهدار جمال تو
جنّت مصور از رخ تو، از خیال تو
جبریل مست روی تو شد،خوشبحال تو
اصلا رخ تو بود،که جام الست شد
خون از تبار و نسل شما آبرو گرفت
با خون پاک و سرخ تو دریا وضو گرفت
خورشید از تَلَؤلوی روی تو سو گرفت
شب، پیشِ حسن طلعت روی تو پست شد
تا دیده این شکوه و غم بیبدیل را
جاری نموده چشم زمین، رود نیل را
با دست خود، گره زده امشب دخیل را
با دست تو، گشوده، دخیلی که بست، شد
ای تازه تر زِ عطر بهشتی هوای تو
شد فرش یاس و لاله جهان زیر پای تو
میخواست دل همیشه شود مبتلای تو
تا شیشه ی منیّت خود را شکست، شد
تو آمدی و روح بهشت آفریده شد
پای غزل به سمت نگاهت کشیده شد
ظلمت شکست و فرصت صبح و سپیده شد
شب معترف به قدرت این ضرب شصت شد
در آن حرم، دل از حرم تو جدا نشد
در صحن تو زِ شوق مقابل، رها نشد
دل دور کعبه چرخ زد و باز وا نشد
تا در حریم بین دو مضجع، نشست، شد
ساقی تویی و تشنه لبان را شراب تو
ما سائلیم و مسئله ها را جواب تو
شاهان گدا و حضرت عالیجناب تو
خیل گدا کنار تو کاسه به دست شد
شاعران:
امیرحسین کمال زارع
سید محمد صفایی،فهیمه انوری
ناهید رفیعی،مینا گودرزی
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir
حقوق خنده دار
ای از گزارش و ز خبر، خنده دار تر
هر کار تو زکار دگر خنده دار تر
چیزی نبوده بهر تو از گریه پدر
بر روی نعش سرد پسر، خنده دار تر
ای کودتا چی همه اعصار، ای "یو اس"
از تو ندیده ایم جگر! خنده دار تر
آل سعود هم شده هم آخور شما
چون گله هست با بُز گر، خنده دار تر
آن اتهام ها که به ایران زده، بوَد
از اتهام شیخ نمر خنده دار تر
ٱن که کلید داری کعبه براش هست
از هیکل امیر قطر خنده دار تر!
یا نه میان کل سیاستمدارها
داریم از ترامپ مگر خنده دارتر؟
یک عده لیک کعبه آمالشان تویی
حاشا کزین جماعت خر، خنده دارتر...
آنانکه پشت شان به عمو سام گرم شد
هستند از رجال قجر خنده دار تر
گویند خلق اینکه ابَر قدرتی ولی
از تو ندیده ایم ابَر خنده دار تر
هر کس که رحم خواست ز توخنده دار بود
هر کس که خواست از تو نظر، خنده دار تر
از طرح زخم روی درختان بدان که نیست
از بوسه های تیز تبر خنده دار تر
بسیار جوک شنیده ام اما ندیده ام
مفهومی از حقوق بشر خنده دار تر!
عباس احمدی
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir
ذکر قلبم همه جا، فقط کرب و بلا
نی اگه داره نوا، فقط کرب و بلا
جبرئیل میده ندا، فقط کرب و بلا
بهترین شهر خدا، فقط کرب و بلا
مستم، مجنون، آقا حرمتو دوس دارم
چشمام پُر خون آقا حرمتو دوس دارم
میگم از جون آقا حرمتو دوس دارم
حرم الله فقط مال حسینه
لقب شاه فقط مال حسینه
مولا مولا، مولا مولا ... مولا مولا، مولا مولا
دیوونه وار میخونم آقاجون خودم
من با تو حرف میزنم با زبونم خودم
کبوتر دل دوباره سمت کربلا رفته
حرمتو هر کی ندیده سرش کلاه رفته
ارباب حسین بن علی ... ارباب حسین بن علی
برا تو روضه خونم، با چشمای دریام
بودم دیوونه ی تو از قدیم الأیام
فاطمه مدال نوکری گردنم انداخته
حرمتو هر کی با بهشت عوض کنه باخته
ارباب حسین بن علی ... ارباب حسین بن علی
عشق خدایی حسین با تو معنی میشه
میخوام بیام کربلا، آقا یعنی میشه
چقدِه شنیدم آقاجون از حرم، از خِیرِش
تو نگو حرم نیا چجور بگذرم از خِیرِش
ارباب حسین بن علی ... ارباب حسین بن علی
در پاسخ به بی حرمتی های اخیر آمریکا و متحدانش به ایران و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران
رهبر عزیزم؛
روزی که لباس سبز برتن کردی
تکلیف جهاد را تو روشن کردی
تا آخر راه با توراهی هستیم
در لشگر اسلام سپاهی هستیم
تا صبح ظهور باولی می مانیم
پای عَلَم سید علی می مانیم
توهین «ترامپ ها»چه ارزش دارد
این طفل؛نیازی به نوازش دارد
پایان مذاکراتِ ننگین این است
برجام فوائدش همین توهین است
دزدِ همه تاریخ امان می خواهد
باز این سگِ هار استخوان می خواهد
در کرببلا حسین برما آموخت
ما عزتِ خویش را نخواهیم فروخت
من_یک_سپاهی_ام
هر_کاربر_مجازی_یک_سرباز_سایبری
لبیک_یاخامنه_ای
مرگ_بر_آمریکا
جهاد_ادامه_دارد
من_انقلابی_ام
جانم_فدای_رهبر
این چه شوری است که در دور فلک می بینم
روزگاری همه پر دوز و کلک می بینم
پی اغوای جوانان همه جا دنیا را
عشوه گر پیرزنی کرده بزک می بینم
از ادارات روابط به ضوابط حاکم
شرف آموختگان را همه دک می بینم
روی پیشانی هر کس به صداقت کوشید
«ای کلاه تو پس معرکه» حک می بینم
آدمی را که نشد باندگرا در همه عمر
غرق گرداب بلا یکّه و تک می بینم
هر که را در پی امحای مفاسد کوشید
غالبآ منزوی و خورده کتک می بینم
یا که بشکسته سوار است به گردن دستش
یا پیاده شده اش چانه و فک می بینم
توی هر جعبه که بر آن «رطب بم» درج است
ز تقلّب همه خرمای خرک می بینم
توی برنامه ی «سیما» سر شب تا دم صبح
همه تبلیغ «پفک» یا که «ببک» می بینم
خنده دار است که نان نامده بیرون ز تنور
روی آن یک دو سه انگشت کپک می بینم
توی خواب است اگر پاپتی ای چون خود را
صاحب دفتر و ویلا به ونک می بینم
متمایز چو شود یکسره از ریز ، درشت
دست قانون ملل نیز الک می بینم
آن که را گوهر رخشان یقین رفت ز دست
روز و شب غوطه ور اندر یم شک می بینم
توی تنبان هر آن کس که به کفشش ریگی است
اگر امروز نه ، فرداست که کک می بینم
هر که همدست «نتانیاهو»ی گرگ است و «ترامپ»
پایش افتاده به گودال درک می بینم
گفت رمّال که : «شاطر» موتورت جوش آورد
بنده در طالع تو آب خنک می بینم!
عباس خوش عمل کاشانی(شاطر حسین)
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
atanz_ir