ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
عبد ا... ابن حسن
مرغ دل بشکسته پر آید شتابان
رو سوی تو پر کشم ای ماه خوبان
آغوش تو گردیده چون محراب رازم
ای قبله عشقم ببین سوز و گدازم
دستم فدای صورتت کردم عمو جان
شد خون دستم هاله ای بر ماه تابان
بر سینهی پر خون تو جان می سپارم
در دل غمی غیر از غریبی ات ندارم
همچون علی اصغر بریزم خون حنجر
بر خاک پایت ای عزیز آل حیدر
مانند سقایت ببین دستم جدا شد
در راه تو ای عشق من جانم فدا شد
من از تبار مجتبی و فاطمه ام
در وقت جان دادن تو هستی زمزمه ام
انتظارم مىکُشد، یادى ز ما کن یا حسین!
درد هجران
را به وصل خود دوا کن یا حسین
گرچه دورم، بر نگاه
دلنشینت جان دهم
کوفه را با
یک نظر چون کربلا کن یا حسین!
بىنیازى گرچه از من،
من به تو دارم نیاز
پادشاهى،
یک نگه بر این گدا کن یا حسین!
در حریم کعبه مىگردى
چو اى سیمرغ عشق
عبد
سرگردان خود را هم، دعا کن یا حسین!
عید قربان است فردا و
ممنم قربانیت
چون ندارم
صبر، امروزم فدا کن یا حسین!
چون که دور
افتادهام، اى زائر بیتالحرام
بام قصر
کوفه را، کوه منا کن یا حسین!
مهربانى از دو سر،
دارد چو لذت بیشتر
دیر شد
احضار من، نامم صدا کن یاحسین!
آیم از شوق تو با سر،
چونکه پابندم به عشق
پاى بر
فرقم بنه، کامم روا کن یا حسین!
چون «حسان» بسیار
مىباشد گداى درگهت
جمله را با
یک نظر از غم رها کن یا حسین!
دارم اندر ذمّهام حق
خدا و خلق را
خود به فضل خویشتن دِیْنم ادا کن یا حسین
(حسان)
فریاد بزن که کربلا ماتم
نیست
میراث
حسین، درد و داغ و غم نیست
جان
مایه ی نهضت حسینی اینست:
"هر
کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست"
قربون خدای بزرگم برم که
اگه خطا کنم نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام می کنه
بنده ام بیا
خدا عشق است