ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
راه را باز نمایید...محرم آمد
دم بگیرید که هنگامه ی ماتم آمد
دست بر سینه نهاده...همه تعظیم کنید
مادری دست به پهلو، کمری خم آمد
نوکران، سینه زنان، موی کنان، مویه کنید
سر برهنه ز جنان حضرت خاتم آمد
امشبی را که شب درد دل با یار است
سفره ی دل بگشایید محرم آمد
پیرهن مشکی ما حوله احرام عزاست
در حسینیه ارباب خدا هم آمد
چشم ما گریه کنان وصل به چشم زهراست
زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد
بر سیاهی عزا دیده ی ما روشن شد
بزم دلداگی یار فراهم آمد
روز محشر که همه خلق خدا حیرانند
رتبه ی زائر ارباب مقدم آمد
قدر بال مگسی اشک بشوید دل ما
قطره ایی پاک تر از چشمه ی زمزم آمد
عرضه بر دوست کنم نوکری یک ساله
که همه عشق خدا صاحب پرچم آمد
فاطمه منتظر آمدن ما بوده
لشگر گریه کنانِ شه عالم آمد
انا مجنون الرقیه.
ما را ببخش چون که حلالت نمیکنیم
صد البته برات دلالت نمیکنیم
دیگر مجال و حال مرور گذشته نیست
حتی نظر به ساعت حالت نمیکنیم
بخشش نیاز نیست به اعدام عمل کنید
میدانی این چنین به خیالت نمیکنیم
حدس من است بعد ۱۲۰ سال اگر...
حتی به یاد روح تو، چالت نمیکنیم
لطفاً فقط برو و فقط درب را ببند
یک لحظه صبر کن: حلالت نمیکنیم!
ابوالقاسم سیفی
وطنز | بهترین شعرهای طنز
#امام_حسین_ع_مناجات
#پیشواز_محرم #دلتنگ_محرم
حالِ خوبِ من تویی، این حال را از من نگیر
با تو خوشبختم، همین اقبال را از من نگیر
ای صدای عاشقی!، این حنجره نذرِ تو باد
اینهمه فریاد و داد و قال را از من نگیر
در دو دنیا، من فقط دلخوش به احسانِ توام
افتخارِ نوکری، این شال را از من نگیر
این دلم دارد فقط شورِ محرم میزند
جانِ زهرا روزیِ امسال را از من نگیر
با همین اشکِ روان پر میزنم تا کربلا
مرحمت کن! این پر و این بال را از من نگیر
هرچه میخواهی بگیر از من، ولی ای با وفا!
گریههای روضهی گودال را از من نگیر
#عادل_حسین_قربان
ربنای سخنگوی دولت
یا رب این کشور ویران که سپردی به منش
میسپارم به رئیسی که بسازد وطنش
گرچه ویرانه نبودهاست ولی ما کردیم
هرچه ممکن شود از دور کند اهرمنش
خبر قیمت بنزین که به ما واصل شد
سعی بسیار نمودیم پس از سوختنش!
کرونا کرده فلج دولت تدبیر اگر
مرحبا ساخته برکت عوضش واکسنش
پول و مال از ره دولت همه بردند ولی
یا رب آخر بِرَهان کشورم از راهزنش
مهنا صادقی
تو میروی و کم بشود دردسرت هم
ای کاش که پایان بپذیرد ضررت هم
خوشحالی ما حدّ و حسابی نپذیرد
تیوی نکند پخش پس از این خبرت هم
گویند که هنگام وداع اشک نریزید
ناگاه بریزیم ز شوق سفرت هم
این رفتن تو نفع به حال همه دارد؛
آسیب زده بستر تو بر کمرت هم!
آنگونه که تو بودی و آنگونه که هستی
کبریت ندارد خطری چون خطرت هم
برجام، گلابیِ نچیده ز درختیست
فاسد شده از ریشه درخت و ثمرت هم
تحریم نمودی سر خود صنعت ما را
آموخت به ما درس نزاکت، هنرت هم
تو دوست نداری بروی، چاره نداری
ما دوست نداریم بماند اثرت هم!
#بالاخره_تموم_شد
مهنا صادقی
وطنز | بهترین شعرهای طنز