حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

مادرم معنای مهر و معنی ایثار بود

مادرم بهر علی مرتضی غمخوار بود

مادرم زهرا همیشه فکر مردم بوده است

ورد لب هایش فقط الجّار ثم الدّار بود

مادرم هرگز نشد مغلوب دشمن چونکه او

مثل پیغمبر اشداء علی الکفّار بود

مادرم هجده بهار از حی سرمد عمر خواست

مادرم در سن هجده سالگی بیمار بود

در شب تدفین زهرا،اهل خانه مضطرب

غصه ی ما اهل بیت از داغی مسمار بود

اف بر این دنیا که پیش چشم زینب،مادرش

یکّه و تنها میان آن در و دیوار بود

مرتضی هنگام غسل پاره ی جان رسول

دید جای تازیانه بر تنش بسیار بود

سینه و بازو بجای خود،چرا سر درد داشت؟

مادرم تا صبح از درد کمر بیدار بود

دردگردن،دردپهلو کار او را سخت کرد

آب خوردن هم برای مادرم دشوار بود

درد پهلوها امان مادر مارا برید

مادرم باهر نفس در محنت و آزار بود

درد دارد ضربه خوردن از در و دیوار و میخ

مادرم هرروز،یکساعت فقط هُشیار بود

ارث او پوشیدگی و دوری از نامحرم است

دخترش زینب چرا راهی آن بازار بود؟

فاطمه نامی چو زهرا سوخت در کرب و بلا

ارث او از مادرش سوزش میان نار بود

شاعر:رضا_کلاهدوز

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا امام_زمان

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

امام_زمان

دوباره در دلم آشوب عالم آمده است

قیامت آمده یا که مُحرّم آمده است

عزای کیست که حتی خود مُحرّم هم

به سر زنان و پریشان و درهم آمده است

عزای اشرف اولاد آدم است آری

عزای بنت نبی مکرم آمده است

تمام خلق دچار مُحرّمند ولی

برای فاطمه دل‌های مَحرم آمده است

دوباره فاطمیه آمد و یقین داریم

در این حسینیه صاحب عزا هم آمده است

وضوی گریه بگیر و بیا که در روضه

عزیز فاطمه با قامت خم آمده است

رواست مردن از این غم که پشت درب بهشت

برای سوختن گل جهنم آمده است

شاعر:محمدعلی_بیابانی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد

صدای فاطمه در کوچه و بازار می پیچد

مگر زهرا نبود انگیزه ی ایجاد این عالم

چرا دور سر او گنبد دوار می پیچد

چه غوغایی به راه افتاده از زهرا در این خانه

صدایی که به در خورده است، از دیوار می پیچد

سرش خورده به دیوار و کمی با مکث می افتد

کنار استخوان پهلویش مسمار می پیچد

برای محسنش کاری نمی شد کرد اما او

به سمت مرتضی با حالتی غمبار می پیچد

علی رفته، در افتاده، زبانه می کشد آتش

وجود مادرم در شعله ها انگار می پیچد

همین آتش زبانه می کشد تا خیمه ی اطفال

صدای نازدانه دختری این بار می پیچد

تنم، پیراهنم آتش گرفت ای عمه کاری کن

زمین که می خورم، موهام لای خار می پیچد

شاعر :

امیر_عظیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد

به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد

هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه

ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد

در ازدحام هجوم ستم ، در خانه

خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد....

به آن عبا که علی روی همسرش انداخت

زنی مقابل نامردها زمین نخورد

به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر

که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد

زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت

که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد

پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن

خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد

خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند

خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد

خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر

سر برادری از نیزه ها زمین نخورد

سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد

رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد

رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد

علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد

شاعر:عبدالحسین_میرزایی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

بنده چون نوچه ی آقای فلانی هستم

بنده چون نوچه ی آقای فلانی هستم

فارغ از دلهره، دور از نگرانی هستم

هر کجا قصد کنم پست به من خواهد داد

عاشق پارتی و میز و تبانی هستم

هر طرف میل کند حضرتشان می چرخم

قهرمان حرکات دورانی هستم

او که فرمان بدهد، پیش قدومش طوری

تکه تکه شوم انگار که "رانی" هستم

با همین سن کمم چند ریاست دارم

تازه در اول دوران جوانی هستم

مانده تا بنده به حقم نوک حمله برسم

فعلا اندر خم این خط میانی هستم

شاعر طنز! حواست به زبانت باشد

چون که با منتقدان دشمن جانی هستم

گول این ظاهر خندان مرا هر کس خورد

بعد فهمید چه اندازه روانی هستم

جای اشعار سیاه از گل و بلبل بسرا

تا ابد مشتری چرب زبانی هستم

رضا احسانپور

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir