"شهریور"م؛ گفتم نشو - عاشق ِ پائیز ... نگفتم؟
بین ِ پژمـُردگیاش؛ نـَشوی دستآویز ... نگفتم؟
گفتم؛ بهکسی دل نده جانم - روزی هم سپُردی
زین برگریز ِ پُر فریب ! گفتم بپرهیز ... نگفتم؟
گفتهبودم؛ از آغوشش حذر کُن، ویرانمیشوی:
مانند ِ نیشابور - او میشود چنگیز !! ... نگفتم؟
آهسته گفتـم؛ تـوی ِ گوشـَت - تـا نشنـود پائیـز
گوش ِ خود را؛ با پلیدی - میکند تیز ... نگفتم؟
حیلهگر ... ورقهای ِ رقیب؛ از پُشت میخواند
خوابیدهای؟ گفتم؛ بازی نکن - برخیز ... نگفتم؟
حواست هست؟ خوب میدیدی؟ بعد ِ بـُر زدن:
ورق را با تقلُّب میریخت روی ِ میز؟ ... نگفتم؟
گفتی به من؛ "شهـریـوری جانم - خیالت تخت
دل - نخواهم داد، به فصل ِ برگریز" ... نگفتم؟
"سادهام .... امّا صبورم - حواسم بود گذاشت:
لای ِ ورقهایم؛ آس ِ دل را - هیچچیز ... نگفتم"
گفتی ببین؛ چگونه میکنم - ویـران خزان را !؟
با آس ِدل وقتی؛ حُکم میکنم گشنیز ... نگفتم؟
حسن_جهانچی
۳ مهر ماه - ۱۳۹۸ نود و هشت
شهریور_نجیب
شهریور_عاشق
شهریور_صبور
پاییز
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
HasanJahanchi
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
امام_حسین مناجات_امام_حسین
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین
بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق
آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین
قبله ی حاجات ما، اوج عبادات ما
روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین
یکی بدون حرم، یکی بدون کفن
سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین
هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر
کشته ی یک ماجرا، یا حسن و یا حسین
حسن امام حسین، حسین اسیر حسن
هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین
تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب
در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین
شاعر:علی_اکبر_لطیفیان
اشعار ناب آئینے
shere_aeini
امام_حسین مناجات_امام_حسین
آب روی ماست گریه آبروداریم ما..
با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن!
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما..
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی علمداران توست!
چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم!
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست..
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما!
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم..
بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما..
در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی میکنند
شاعر:سیدپوریا_هاشمی
اشعار ناب آئینے
shere_aeini
آخرین خاکریز...
(برای شهیدان سرفراز میهنم)
در دل لحظههای آتشبار
شعلههای ستیز را میدید
از بلندای روح سرکش خویش
آخرین خاکریز را میدید
لحظههای عبوس و سنگی را
جامهای از شرار میپوشاند
ساحل بیقرار جسمش را
موجی از انفجار میپوشاند
عافیت تکّه تکّه خونآلود
گرم تا ورطۀ خطر میرفت
ترکش عشق داغتر میشد
در دلش پیش و پیشتر میرفت
در دل بیقرار و شیدایش
عملیّات آتش و خون بود
تک و تنها به قلب شب میزد
این جزیره چقدر مجنون بود
آخرین خاکریز دنیا را
فتح میکرد و بی نشان میرفت
شب پر از عطر لاله بود انگار
روح سرخی به آسمان میرفت...
سعید_سلیمان_پور
bolfozool
امام_حسین مناجات_امام_زمان
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد
بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
"پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد
اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد
به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد
شاعر:مرضیه_نعیم_امینی
اشعار ناب آئینے
shere_aeini