-
تقویم را دوست ندارم
سهشنبه 10 مهر 1397 13:03
تقویم را دوست ندارم روزهای تنها بودن را روزهای بی تو ماندن را نشانم می دهد لحظه های سرگردان، کلماتِ مشوش و آبی ی نازکِ خیالِ من همچون باد لابلای ثانیه ها می پیچد به آینه نگاه می کنم این منم موهایم سپید می شود بهتر است قلبم را لابلای تقویم بگذارم خشک کنم برای تو که بدانی چقدر این قلب برای تو تپیده و بدانی زنی چقدر...
-
بحر طویل
یکشنبه 8 مهر 1397 13:47
بحر طویل بنده پس از عمر عظیمی که گذشته به تلاش و عرق سرد جبین، کوشش با کد یمین، هی به زمین خوردن و رفتن به همین راه، شدم حال، سلبریتی 6 ام فالور دار، شدم یک متخصص که دهم ایده ی تاپ وان سیاسی و نظامی و حقوقی و روان کاوی و مالی و خلاصه تو بگیر از عمل بینی مخلوق و یا تاتیک جنگ و عملیات فروغ از هنر کوبلن و منجوق و یا دوغ...
-
با گله ی گرگها رفاقت داری
شنبه 7 مهر 1397 21:37
با گله ی گرگها رفاقت داری با قوم مغول عقد اخوت داری ای آنکه به اختلاس عادت داری تا آخر عمر هرچه فرصت داری با قاشق و چنگال نه،با دست بخور تا سفره ی انقلاب پهن است، بخور خیرت نرسیده ست بما شرّت کم نفرین بکنم شود خوراکت شلغم? با سر بخوری به میز مجلس محکم? هرچند بعید ست که گردی آدم انکار نکن تو هم شدی پست بخور تا سفره ی...
-
بداههی جمعی شاعران پنهانکار
شنبه 7 مهر 1397 21:30
بداههی جمعی شاعران پنهانکار در اتاق خانه و انبار پنهان می کنم زیر میز و دفتر و خودکار پنهان میکنم وقت قحطی سود کالا چند چندان میشود تا شود جنسم گران، ناچار پنهان میکنم چون برنج از جمله اقلام ضروری هست، پس خوشه را با کل شالیزار پنهان میکنم میوه و سبزی و کاهو و کلم پیچ و هویج تیغ تیز و چوب خشک و خار پنهان میکنم هرج و...
-
حضرت_زینب_سلام_الله_علیها غزل
شنبه 7 مهر 1397 13:01
حضرت_زینب_سلام_الله_علیها غزل چهها که با دل زینب نکرده این کوفه؟ تو نیسوار و منم کوچهگرد این کوفه چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من به دستهای زن و طفل و مرد این کوفه من از فراق نگارم عزا گرفتهام و گرفته جشن ظفر فرد فردِ این کوفه ادامهدار شده خاطرات کرب و بلا چه آتشیست به پا در نبرد این کوفه به جای نان و رطبهای...
-
قسم به روح خمینی،قسم به سیدعلی
جمعه 6 مهر 1397 22:30
قسم به روح خمینی،قسم به سیدعلی به امر رهبر و فرمودهای شخص ولی قسم به عارف جبهه،به مصطفی چمران به گریه دردل سنگر،تلاوت قرآن قسم به ترکش وقطع نخاع وجانبازی قنوت ودست جدای حسین خرازی قسم به جوخه اعدام وسینه نواب به عالمان شهید فتاده در محراب به انتهای افق،سرگذشت حاج احمد خوراک کوسه شدن درتلاطم اروند قسم یه پیکربی سر،قسم...
-
حضرت_زینب
دوشنبه 2 مهر 1397 11:17
حضرت_زینب اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود حضرت زهرا اگر انسیة الحورا بود دختر از این حیث با مادر برابر می شود عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود نام زینب تا گره خوردست با نام حسین عشق...
-
غروب عاشورا
جمعه 30 شهریور 1397 13:57
غروب عاشورا مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید راوی داستان به غروب منا رسید پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب باد مخالف آمد و ابر بلا رسید بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید از تل زینبیه سرازیر شد زنی آری رسید خواهرش اما کجا رسید جایی که...
-
وداع
جمعه 30 شهریور 1397 13:54
وداع نزدیک مغرب است خدایا چه می شود؟ کشتی شکست خورده دریا چه می شود؟ از لاله های خون جراحات زخم عشق مقتل ز عمق فاجعه دریاچه می شود با چکمه های بند نبسته رسیده شمر با زخمهای سینه بابا چه می شود قاتل ز بس برید از نفس فتاد ای سر بریده بعد تو با ما چه می شود نزدیک مغرب است چه باد مخالفی نزدیک مغرب است ندا داد هاتفی... ای...
-
این آبها که ریخت، فدای سرت که ریخت
جمعه 30 شهریور 1397 11:35
این آبها که ریخت، فدای سرت که ریخت اصلا فدای امّ بنین، مادرت، که ریخت گفته خدا دو بال برایت بیاورند در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت اثبات شد به من که تو سقای عالمی بر خاک، قطره قطرۀ چشم ترت که ریخت طفلان از اینکه مشک به دست تو داده اند شرمنده اند، بازوی آب آورت که ریخت گفتم خدا به خیر کند قامت تو را این قوم غیض کرده...
-
السلام علیک یاساقی العطشان ع
جمعه 30 شهریور 1397 11:19
السلام علیک یاساقی العطشان ع خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست اصلی ترین ستون خیام حرم شکست فریاد های «انکسری» بی دلیل نیست در اوج درد تکیه گه آخرم شکست از ناله های «یا ولدی» در کنار تو معلوم شد که باز دل مادرم شکست درد مرا فقط پدرم درک می کند دیدم چگونه بال و پر جعفرم شکست ساق عمود در سر تو گیر کرده است نعره زنم که وای...
-
گودال
پنجشنبه 29 شهریور 1397 17:15
گودال ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من بوسه باید به روی گونه نشیند اما چاره ای نیست، رگ حنجر تو مانده و من تو و عباس که رفتید... از آن روز به بعد زخم های بدن دختر تو مانده و من باورم نیست که تنها به سفر خواهم رفت همه ی...
-
عاشورا
پنجشنبه 29 شهریور 1397 17:14
عاشورا نیزه نیزه دوباره سر نیزه یک تن پاره اینقدر نیزه این طرف دست من روی سر آن طرف دست صد نفر نیزه نیزه از هر سمت اگر خوردی نخوری کاش از کمر نیزه بر زمین غَلط کم بزن این قدر نرود پیکر تو در نیزه تیروشمشیروسنگ وچوب وعصا چاره دارد همه مَگر نیزه چقدر درد می کند پهلوت نکند خورده بی خبر نیزه جان تو فکر نمی کردم شود این...
-
روزِ وصلِ دوستداران یاد باد
پنجشنبه 29 شهریور 1397 17:13
روزِ وصلِ دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم، چون زهر گشت بانگِ نوشِ شادخواران، یاد باد گر چه یاران فارغند از یادِ من از من ایشان را، هزاران یاد باد مبتلا گشتم در این بند و بلا کوششِ آن حق گزاران، یاد باد گر چه صد رود است در چشمم مُدام زنده رودِ باغ کاران، یاد باد راز حافظ بعد از این ناگفته...
-
گودال
پنجشنبه 29 شهریور 1397 17:13
گودال ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دامن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن ، فریاد کن ؛ اما همه ش بی فایده است این شمر از اینجا نخواهد رفت ؛...
-
نمیدانم ترا درابر دیدم یا کجا دیدم
چهارشنبه 28 شهریور 1397 17:48
نمیدانم ترا درابر دیدم یا کجا دیدم به هرجایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم ترا در مثنوی ، درنی ، تو را در های و هو ، در هی تو را در بند بند ناله های بی صدا دیدم تومانند ترنم ، مثل گل ،عین غزل بودی ترا شکل توسل ، مثل ندبه ، چون دعا دیدم دوباره لیلةالقدر امد و شوریدگی ها هم تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم ترا...
-
شب تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس
چهارشنبه 28 شهریور 1397 11:17
شب تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم من بـیبرادر چـون کنم، بـا این سپـاه دون ، در دامـن هامـون بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت ، پیکـر صدچـاکت ممکـن نبـاشد «یا اخا»...
-
سلام بر حسین
سهشنبه 27 شهریور 1397 23:50
سلام بر حسین باز علم ها شده بر پا حسین بازکه خونین شده دلهاحسین باز سیه پوش شده کوچه ها سر درهرخانه علم یا حسین پیروجوان درغم تو سینه زن نوحه گرت آدم و حوا حسین جان به فدای لب عطشان تو گریه کن تو شده دریا حسین خانه هرعاشق تو شور وشین شافی ماباش به عقبی حسین خیمه،علم ؛ سینه و زنجیرها گریه واشک،ناله زهرا حسین ناله و درد...
-
سلام بر محرم
سهشنبه 27 شهریور 1397 23:45
سلام بر محرم بربام خانه ی دل پرچم عزاست بر پا کنید علم؛ آوای کربلاست برتن کنید لباس سیاه و بسر زنید ماه عزای شهیدی که سر جداست خندان نباش دراین ماه و لحظه ها صاحب عزای حقیقی بدان خداست آدم عزا گرفته و عالم بشور وشین در آسمان و زمین صوت هل اتی ست ای دل بخوان تو نوحه غربت برای او بین خانه ی نبی مکرم عزا بپاست دلخون ز...
-
مدح حضرت عباس(ع )
سهشنبه 27 شهریور 1397 23:44
مدح حضرت عباس(ع ) انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل هرکس گرفتار آمده آسوده باشد دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است رمز قبولی دعا یعنی ابالفضل نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است جمع شجاعت با سخا یعنی ابالفضل دست ردش را ارمنی ها هم ندیدند با هرغریبه آشنا یعنی ابالفضل هرجا...
-
اشعار شب_تاسوعا حضرت_عباس
سهشنبه 27 شهریور 1397 23:40
اشعار شب_تاسوعا حضرت_عباس ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف جانِ کعبه صدهزاران بار قربانِ نجف روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف در نجف مدحِ علی میچسبد اما بعدِ آن نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف بر علی...
-
حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
سهشنبه 27 شهریور 1397 23:37
حضرت_ابالفضل_علیه_السلام در بین این شب ها شب تو فرق دارد چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد معلوم شد که منصب تو فرق دارد مثل علی مرد خدا مرد دعایی در سجده یارب یارب تو فرق دارد عباسیون را به بصیرت می شناسند آقا اصول مکتب تو فرق دارد تو پیر عشقی میر عشاق الحسینی با کل عالم مذهب تو فرق دارد با...
-
لبیک یا علیِ اصغر
سهشنبه 27 شهریور 1397 14:56
لبیک یا علیِ اصغر گرچه از دور از آن فاصلهها زد بَد زد آتش انگار که بر کرببلا زد بَد زد چقدر هست مگر بچه سه جایش برود وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد بَد زد اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید به سهشعبه همهی حنجره را زد بَد زد دست و پا داشت که میزد پدر انداخت عبا آخرین بار نَفَس زیرِ عبا زد بَد زد اولین بار که چشمش...
-
بوی عشق
سهشنبه 27 شهریور 1397 14:54
بوی عشق بوی معرفت عطر مادربزرگ مادربزرگ در حال چیدن زیتون در باغ... گیلان_منجیل
-
آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست
سهشنبه 27 شهریور 1397 14:27
آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست این ها برای کشتن ما صف کشیده اند از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست حتی به روی اکبر من تیغ می کشند با این که با پیامبر از هر نظر یکی ست تنها به این گناه که فرزند حیدریم تنها به این...
-
تقدیم به عاشقان حسین (ع)
سهشنبه 27 شهریور 1397 14:26
تقدیم به عاشقان حسین (ع) گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید گفتمش تصویری از لیلی ومجنون...
-
شب.هشتم.محرم
دوشنبه 26 شهریور 1397 21:41
شب.هشتم.محرم حضرت.علی.اکبر چقدر پشت سرت نغمه ی یا رب کردم روز ها را به تماشای قدت شب کردم به قد و قامت و قد قامت زیبات قسم عدّه ای را به اذان تو مقرّب کردم هر زمانی که سوار آمدی از راه علی من تماشای نبی بر روی مرکب کردم از لبت آتش هجران به زبانم افتاد دور تر می شدی آنقدر که من تب کردم حرم از طرز وداع تو اسارت فهمید...
-
حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
یکشنبه 25 شهریور 1397 18:23
حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام مرکب سوار کوچک کرب وبلا شدی زهرا شدی،علی شدی ومصطفی شدی وقتی عسل ز لعل لبت بوسه ای گرفت تنها سواره ی حسن مجتبی شدی از بس عزیز هستی واز بس که محشری بین قنوت زینب کبری دعا شدی دل ها شکست و غصّه حرم را فرا گرفت وقتی که از کنار عمویت جدا شدی بند رکاب حسرت پای تو را کشید تا راهی میانه ی دشت...
-
زبانحال بی بی رقیه
جمعه 23 شهریور 1397 19:50
زبانحال بی بی رقیه دست از سرم بردار من بابا ندارم زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم گیسو سپیدم احترامم را نگهدار سیلی نزن من با کسی دعوا ندارم باشد بزن، چشم عمو را دور دیدی من هیچ کس را بین این صحرا ندارم زیبایی دختر به گیسوی بلند است مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم این چند وقته از در و دیوار خوردم دیگر برای ضربه هایت جا ندارم...
-
باز باران با محرم...
سهشنبه 20 شهریور 1397 12:20
باز باران با محرم... میخورد بر بام قلبم یادم آمد کربلا را دشت پرشور و بلا را گردش یک ظهر غمگین گرم و خونین، لرزش طفلان نالان زیر تیغ ونیزه هارا با صدای گریه های کودکانه اندرآن صحرای سوزان می دودطفلی سه ساله. پُر ز ناله دل شکسته پای خسته باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل خاکهای چادر زینب که کم کم میشود گِل...