-
#صاحب_الامر #امام_حسین
دوشنبه 15 شهریور 1400 18:08
#صاحب_الامر #امام_حسین خون پاک شهدا منتظر توست بیا سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا وارث خون خدا و پسر خون خدا به خدا خون خدا منتظر توست بیا صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد روز ما و شب ما منتظر توست بیا بر سر گنبد زرین حسین بن علی پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا...
-
حکایت جوان عاشق!
دوشنبه 15 شهریور 1400 13:24
حکایت جوان عاشق! قصّه شنیدم که جوانی عَزَب از مرض عشق شبی کرد تب در دل خود کرد کمی جستوجو یافت در آن مهر یکی ماهرو دید که کار دلش از کف شده بهرۀ او رنج مضاعف شده باخته یکجا همه سرمایه را فتنه شده دختر همسایه را رفت و به گوش پدر آواز داد شرح غمانگیزی از آن راز داد: کای پدر آشفته و شیدا شدم عاشق یک دختر زیبا شدم...
-
#امام_زمان_عج #مناجات_محرمی
یکشنبه 14 شهریور 1400 17:48
#امام_زمان_عج #مناجات_محرمی مجنون شدم از بسکه لیلا را ندیدم آمد محرّم، باز آقا را ندیدم کو آنکسی که پیرهن مشکی تنم کرد من کور بودم، ماه زهرا را ندیدم طوبی لکم می گفت با هر یاحسینم در روضه هم آن قدّ طوبا را ندیدم خیمه زدم در کوچهء ماتم، ولی حیف! خیمه نشین دشت و صحرا را ندیدم سائل شدم، آواره باشم پشت این در عمریست که آن...
-
ابر آمد، منتها باران کجا؟ سیمان کجا؟
یکشنبه 14 شهریور 1400 17:21
ابر آمد، منتها باران کجا؟ سیمان کجا؟ کو رآکتور، کو گلابی، باغ کو؟ بستان کجا؟ داشت یک نیسان کدو آن هم برای قوم و خویش «ما رعیتها کجا محصول باغستان کجا»۱ از دلار و پوند و روبل و لیره و ین بگذریم واحد پول زلاند نو کجا؟ تومان کجا؟ گفته بودی آب خوردن هم به آن خورده گره پس گره خوردهست اینک آب خوزستان کجا؟ کی حقوق کارمندی...
-
ای در حراء سجده گاهت عطر خاتم
یکشنبه 14 شهریور 1400 17:18
ای در حراء سجده گاهت عطر خاتم بوسه زده بر آستانت نوح و آدم شد زنده از نور مناجات تو هستی مات از خم ابروی تو عیسی بن مریم تو حلقهی وصل زمین و آسمانی ای حلقهی زنجیر بر دست تو محکم دل میچکد از لابهلای ربنایت ای لطف بیحد! تازگی! باران نم نم! چشمان تو سنگ سیاه کنج کعبه همواره جاری اشک تو مانند زمزم پیشانیات حق را به...
-
به بهانه شب جمعه
جمعه 12 شهریور 1400 11:21
به بهانه شب جمعه آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند روزی که نام «بهتران» را می نوشتند نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند آری تو را حتی میان پنج تن هم در روز خلقت گریه آورتر نوشتند این قسمت ما بوده که سردار باشیم امّا تو را در کربلا...
-
#حضرت زینب (س)در مسیرکوفه و شام
جمعه 12 شهریور 1400 10:54
#حضرت زینب (س)در مسیرکوفه و شام با وجود خولی و شمر و سنان در راه شام شام من شد تهمت و زخم زبان در راه شام آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد زیر بار غصه قدم شد کمان در راه شام تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام حرمله با سنگ می کرد امتحان در راه شام گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده دختر آواره ات شد نصف جان در راه شام روی...
-
شعری از ناصرالدین شاه قاجار
چهارشنبه 10 شهریور 1400 17:14
شعری از ناصرالدین شاه قاجار وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم منزل دور و دراز است عجب بی خبریم توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب توشه آنست که ایمان درستی ببریم خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم خانه اصلی ما گوشه...
-
پلنگ خفته
دوشنبه 8 شهریور 1400 19:50
پلنگ خفته اول صبح صورت خود را دید و حالش گرفته شد بدجور چالهها را بتونهکاری کرد صاف شد با هزار زحمت و زور بعد مشغول شد به نقاشی همه شور و ترانه و احساس قلمش را چنان به دست گرفت فکر کردم که زنده شد باب راس مژههایش بلند و حالتدار شده تولیدْ خارج از کشور زده رژ تا حوالی بینی خط چشمش رسیده تا پس سر گفت همسر: عروسکم...
-
افادههای هویجی
دوشنبه 8 شهریور 1400 18:43
افادههای هویجی نشسته روبرویم ایــن هوا موز! گرفته عینهو مردم عزا، موز! گمانم دیده بودم قبلا او را برایم هست خیلی آشنا موز! رقیبم بود بادمجان و گوجه ولی جایش شده پر با دو تا موز! صدایم رفته بالاتر ز یاران شده با من جدیدا همصدا موز! گرفت افسردگی از دیدن من نکرده بعد بنده کودتا موز! خودش را لوس کرده وارداتی! نکرده هیچ...
-
بداهه *مخاطبان وطنز*به همراه شاعران راهراه در خصوص فداکاریهای کدخدا
دوشنبه 8 شهریور 1400 18:41
بداهه *مخاطبان وطنز*به همراه شاعران راهراه در خصوص فداکاریهای کدخدا در حمایت از بشر مست و پریشان، کدخدا چاک داده بهر آزادی گریبان، کدخدا میچکد از هر کجایش صلح و انساندوستی بس که سوراخ است چون سردوش سوبان، کدخدا بیقرار است و جهان هم بیقرار از دست او گوییا دارد همیشه کک به تنبان، کدخدا میرود کشور به کشور با کلاس...
-
بوده این قانون جنگل، دستِ سلطانِ هویج
یکشنبه 7 شهریور 1400 23:30
بوده این قانون جنگل، دستِ سلطانِ هویج شکر یزدان بینصیبیم از مدیران هویج! بر فراز تپه، آنها را قضاوت میکنید؟! رفتهاند آنجا به استدعای باران هویج کرده کف بازارمان از بیهویجی در کفَش سوخت جانها در فراق و داغ فقدان هویج پای سیب و چشم بلبل هاج و واج از ارزشش کل وزن میوهها همارز دندان هویج سفره تحریمِ درازآویزهای...
-
مصائب_شام
یکشنبه 7 شهریور 1400 23:07
مصائب_شام وای از شام اسیران غم بی حد دیدند خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند پای سرهای بریده همگی رقصیدند بغض دیرینه ی خود را به علی نو کردند بی حیاها همه ی قافله را هو کردند پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند دختران را به سر کوچه و بازار زدند سخت تر از همه در...
-
#حضرت_رقیه_س#غلامرضا_سازگار
یکشنبه 7 شهریور 1400 22:22
#حضرت_رقیه_س#غلامرضا_سازگار منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم عظمت، فتح، ظفر سایه ای از قد کمانم ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من چادر عصمت زهراست همانا به سر من زده از پنجۀ دل دخت علی شانه به مویم جای گلبوسۀ زهرا و حسین است به رویم مهر را مُهر...
-
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند
یکشنبه 7 شهریور 1400 22:21
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند برای اهل حـــــــــرم، آب میسـر کند داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی بــــاز در این مهلکه یاد بــــــرادر کـــــند تشنه لب داده جان بر لب دریای آب خجل از روی او گشته دل آفــــــتاب دست عباس چون جـــــــــــدا شد محشری در خـــــــــــــیمه ها شد علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم...
-
آفتاب لب بامم، پدرِ گریه منم
شنبه 6 شهریور 1400 18:17
آفتاب لب بامم، پدرِ گریه منم علی اوسطم و پیر عزا و مَحنم قسمت این بود که با گریه شوم هم بیعت یادگاریِ غریبِ پدری بی کفنم آب شد پیکر من از غم دروازه شام ردی از سلسله ها هست به روی بدنم یوسفی بودم و از حادثه یعقوب شدم پسر خسته دل کشته بی پیرهنم ابکی ابکی لحسین بن علی العطشان شهرۀ شهر شده گریه دشمن شکنم کاش در لحظه دفن...
-
#مناجات
پنجشنبه 4 شهریور 1400 23:17
#مناجات سیرم از سفره ی احسان، اباعبدالله شاملم لطف فراوان اباعبدالله همه جا لطف حسین است ببین می بارد ، مینشینم زیرباران اباعبدالله سخت و دشوارنباشدبه حرمخانه روی... زائرم برتوچه آسان اباعبدالله توبه ام رابپذیر گرچه بد و رسوایم دل من گشت پریشان اباعبدالله آمدم بر درت ای شاه, مرا نیز ببخش تانیشنم به سر خوان اباعبدالله...
-
برمدارعشق
پنجشنبه 4 شهریور 1400 18:52
برمدارعشق قلب من شد مبتــلایت یا حسین عاشق صحن و سرایت یا حسین از خدا خواهم که روزی من شوم زائـــر کــرب و بــلایـــت یا حسین کعبه هم گشته سیـه پوش شما برتـنـش رخـت عــزایت یا حسین آرزو دارم نـمــیــرم تـــا شــود جان مــن آخـر فدایت یاحسین سـرمـه چـشــمـان بـیمارم شود ذرّهای از خــاک پـایت یا حسین کـاش چــون حـرّ...
-
شعری برای «یزدان قاوالچی»
چهارشنبه 3 شهریور 1400 18:15
شعری برای «یزدان قاوالچی» بیرداها گل بیزی شاد ائت، اوخو؛ چال، یزدانعمی!1 یئنه گز اورمیهنی، الده قاوال، یزدانعمی! صفالی گونلریمیز واریدی، الدن گئتدی او قدیم ایامی بیرده یادا سال، یزدانعمی! وایا قالمیش «کرونا» ایندی قیلینج الده گزیر وئرمیر انسانلارا بیرلحظه ماجال، یزدانعمی! غم آمانلاری کسیبدیر، آمانین بیر...
-
#یازینب_کبری_سلاماللهعلیها
چهارشنبه 3 شهریور 1400 18:05
#یازینب_کبری_سلاماللهعلیها شیعیان مرتضی تحت لوای زینب است لذّت بزم حسینی از صفای زینب است حُرمت بزم عزا واجب بُوَد برعاشقان مجلس ماتم همانا کربلای زینب است من غلامِ خانه زادِ اهلبیت حیدرم در دلم عشق عل ے در سر هوای زینب است عمّهٔ سادات عالَم، عالِمه، دریای صبر بوسهٔ هفت آسمان بر خاکِ پایِ زینب است مرتضی مست از وفا و...
-
صبح و ظهر و غروب یعنی برق
دوشنبه 1 شهریور 1400 22:16
صبح و ظهر و غروب یعنی برق خرمنت را بکوب یعنی برق نقش زیبای چوب، یعنی برق! کرده در ما رسوب، یعنی برق زندگی در جنوب یعنی برق آب و اکسیژن و غذا بد نیست گرمی و سردی هوا بد نیست وضع تفریح شیخ ما بد نیست! منتها جنس خوب یعنی برق! زندگی در جنوب یعنی برق بهترین اختراع، یعنی برق اوج هر ارتفاع، یعنی برق مانع ارتجاع، یعنی برق جشن...
-
بداههی شاعران راهراه تقدیم به حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام
یکشنبه 31 مرداد 1400 17:57
بداههی شاعران راهراه تقدیم به حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام ای شیر در زنجیر راه شام و کوفه خورشید عالمگیر راه شام و کوفه محمل به محمل بر لبت «امن یجیب» است بر روی نی چشم تو در چشم حبیب است از جمع آن خوبان جدا بودن چه سخت است تنها علیِ کربلا بودن چه سخت است با چشم خود دیدی چگونه سر بریدند دیدی چگونه دست و...
-
میان نالهیِ خود میبرم نوای تو را
شنبه 30 مرداد 1400 12:17
میان نالهیِ خود میبرم نوای تو را که خطبه خطبه شوم شرح،ماجرای تو را تمام بار به دوش من است میبینی که میکشم به سرِ شانه کربلای تو را من و تمامیِ این قافله قسم خوردیم به انتها برسانیم ابتدای تو را بخواب میبرم از کربلا_خداحافظ_ میان حنجرهام صوت مرتضای تو را زمانِ بردنِ هشتاد و چار ناموس است بگو به میرِ حرم کردهام...
-
بداههی عاشورایی شاعران راهراه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سید الشهدا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
شنبه 30 مرداد 1400 09:49
بداههی عاشورایی شاعران راهراه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سید الشهدا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام خورشید تنت ستارهباران شدهاست بر روی زمین، صید سواران شدهاست تنهایی و تنها، همه دور تن تو این تن که مطنطن ستوران شدهاست دستان علمدار سپه میگرید دستان کسی که دیده گریان شدهاست زیر سم اسب آمده گلبرگ تنت در دشت بلا...
-
بداههی شاعران راهراه تقدیم به قمر منیر بنی هاشم حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس علیه السلام
شنبه 30 مرداد 1400 09:46
بداههی شاعران راهراه تقدیم به قمر منیر بنی هاشم حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس علیه السلام صاحب هفت آسمان، لنگر امن زمین کهنه علمدار عشق، زادهی امالبنین دیدهی بیدار او راحت اهل حرم دست یداللهیاش ضامن احیای دین گفت ز نیرنگ و ننگ سینهی من گشته تنگ آمدهام بهر جنگ اذن جهادم دهید گفت سپاهم تویی پشت و پناهم تویی...
-
اشعار روز یازدهم محرم
جمعه 29 مرداد 1400 23:53
اشعار روز یازدهم محرم رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همان زمان که به سر نیزه ها هُلَشْ دادند نشست...
-
گفتمش نقـاش را نقشـی بکش از زنــدگی
جمعه 29 مرداد 1400 23:49
گفتمش نقـاش را نقشـی بکش از زنــدگی با قلــم نقش حبـابـی بر لب دریــا کشیـد گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا تک درختـی در بیابــان یکه و تنهـا کشیـد گفتمش نامردمـان این زمـان را نقش کن عکس یک خنجر زپشت سر پی مولا کشیـد گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم راه عشـق و عاشقی و مستی و نجـوا کشیـد گفتمش تصویری از لیلی و مجنون...
-
بداههی شاعران راهراه در شام غریبان حسینی
پنجشنبه 28 مرداد 1400 22:00
بداههی شاعران راهراه در شام غریبان حسینی آتش گرفته دامن این دشت و صحرا را هم دامن ما را این جا پر از نامحرم است و زینبت تنها کو اکبر و سقا؟ در قتلگه کرده رها دشمن تن پاکت آن جسم صد چاکت ای کاش میشد تا کنم جسم تو را پیدا بوسم ز سر تا پا مهمان خولی شد سرت کنج تنور امشب ای وای بر زینب بی حرمتیها شد به تو ای زادهی...
-
مانده_تا_اربعین ۴۱ روز تا اربعین ۱۴۰۰
سهشنبه 26 مرداد 1400 14:28
مانده_تا_اربعین ۴۱ روز تا اربعین ۱۴۰۰ امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: نفَس فرد غمگین، که به خاطر ستم بر ما غصهدار است، تسبیح است و اندوهش برای کار ما، عبادت به شمار میرود و راز ما را نگه داشتن، جهاد در راه خداست. الکافی/ ج۲/ ص۲۲۶
-
#علی_اکبر_حسین
سهشنبه 26 مرداد 1400 13:58
#علی_اکبر_حسین دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم...