دیر شد، بعد از همه وقت فروغ ما رسید

دیر شد، بعد از همه وقت فروغ ما رسید

این فروغ ورپریده عزت ما را لهید

آنقدر ما پاچه‌ی صدام را خاریده‌ایم

پاچه‌اش در استخوان قوزک پایش تپید

همسرم، عشقم، برادر، ای پرزیدنت ما

می‌کند تغییر نسبت‌هایمان خیلی شدید

سعی کردم مردنت را از همه قایم کنم

آخ این فیصل، دهن لق، از کجا آخر شنید؟

رفتی و من ماندم و کلی اجیر پیرپاتال

کمپ آلبانی شده کمپ خران ناامید

قبل ترها لااقل اهل ترور بودیم ما

چارتا بچه به دست قاتلم می‌شد شهید...

هی ترند فیک، هی کامنت‌های آبدار

این تمام هارت و پورت ماست در عصر جدید

زهرا آراسته‌نیا

وطنز | بهترین شعرهای طنز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.