ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
غدیریهی شاعران راهراه برای فراخوان عید بزرگ غدیر
دستی میان دست محمد(ص) طلوع کرد
خورشید هم برابر نورش رکوع کرد
تصویر شد تمام جهان در محبتش
امضا زدند آینهها پای بیعتش
عکس رسول در رخ مولا، چه محشری!
دریاست در ادامهی دریای دیگری
آرامش است موج به موجِ تلاطمش
قلب غدیر زنده شد از جوشش خُماش
افلاک، مستِ بردن نام معطریست
اینبار خاک صحنهی معراج دیگریست
نامش رسید و قبلهی جان را طواف کرد
عالم به جانشینی او اعتراف کرد
وقتی بساط گفتن باطل به راه بود
حق با خطابههای علی(ع) سینه صاف کرد
با آیه آیهی نفس ذوالفقاریاش
تیغ تمام مدعیان را غلاف کرد
با عقل هم که جور درآمد ولایتش
دیوانه را حقیقتِ او قصهباف کرد
خورشیدِ پشت ابر دوباره طلوع کن
پایانِ قصهبافیِ شب را شروع کن
مینا گودرزی
وطنز | بهترین شعرهای طنز