وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

#ایام_مسلمیه

#ایام_مسلمیه

اینجا به غیر از شوره‌زاری نیست ، برگرد

در این خزان جای بهاری نیست برگرد

دستم به دامانت مکش دامن ز دستم

آرامشم اینجا قراری نیست برگرد

دیدی تمام نخلها سر نیزه بودند

این باغ جز ابر غباری نیست برگرد

اینجا برای سر بریدن دشت در دشت

تیغ است امّا هیچ یاری نیست برگرد

از تیرهای حرمله پیداست حتّی

رحمی به طفل شیر خواری نیست برگرد

وقتی زدستت آب می‌نوشید دشمن

دل گفت اینجا چشمه ساری نیست برگرد

بگذار بوسم بوسه‌گاه مادرم را

آه این گلوی نی‌سواری نیست برگرد

شاعر:

#حسن_لطفی

[انامجنون الرقیه سلام الله علیها]

مثنوی دودیه!

مثنوی دودیه!

با تو دارم شیره‌کش چندی سخن

چند لحظه گوش خود را ده به من

شخص عاقل کی کند خود را هلاک

با دو دستش کی سپارد تن به خاک

ای که مالت می‌رود در راه دود

جز ضرر از کار خود بردی چه سود؟

جنس قلابی فراوان است و بعد

شیره نرخش قیمت جان است و بعد

دایماً در حال چُرتی بی‌هدف

می‌دهی مال و منالت را ز کف

زندگی را با فلاکت طی نکن

هیکلِ خود را شبیه نی نکن!

دوستانِ دودی و بد را وِلش

شیره و تریاک ناخالص نکِش

جنس بد هر کس دراین دنیا کشید

خیری ازعمر گهربارش ندید!

جنس بد اخلاق را بد می‌کند

آدمی را زشت و مرتد می‌کند!

جنس بد، سمی‌تر است از مار بد

پس حذر کن از زغال و یار بد

در جهان معتاد بودن ابلهی‌ست

هیچ سودی هم در این بازار نیست

احتیاجی هم اگر داری به دود

پس تنفس کن هوا را هر چه بود

عده‌ای درمملکت همچون ککند

شیره‌های جان ما را می‌مکند

خوش به حالت نیستی همیارشان

کارِ تو دارد شرف برکارشان

پند «خالوراشد» ت را گوش کن

پیک‌نیکت را بیا خاموش کن

جای شیره جور یاران را بکش

جور رنج می‌گساران را بکش

شیره ای کارش جز استیصال نیست

او اساساً آدمی نرمال نیست

شیره‌کش را گر هوایی در سر است

شیره‌ی انگور، قدری بهتر است!!

راشد اصفهانی

وطنز | بهترین شعرهای طنز

زیبا!!!!! کلام

زیبا!!!!! کلام

شده کشور، لبالب از تناقض

مثالش؟ در نموده قیف، قمپز!

گلم! فامیلی‌ات «زیباکلام» است

سخن‌هایت ولی زشت است، خام است

سیاست خوانده‌ای و در عمل، صفر

تماما انتقاد و راه حل، صفر

در این وادی که گشته چون «تو»، استاد

شده این تپه‌ی برجام، ایجاد

یکی هم مثل تهرانی، چنان کرد

چه موشک‌ها که پوشک را گران کرد!

در آن صنعت که اسگل پست گیرد

همان بهتر که آن صنعت بمیرد

از این رو واکسن تولید کردیم

که در علم «شما»، تردید کردیم

قشنگ‌الحرف! عشق قیل و قالی

تو ساکت شو، نمی‌گویند لالی!

فهیمه انوری

وطنز | بهترین شعرهای طنز

دلواپسی‌های پنتاگون

دلواپسی‌های پنتاگون

درگیر نبرد گرم با اُوباشند

فست و فریوس! تند و پُرِ پَرخاشند!

هالکند درون فیلم اما اینجا

پوشک به تن‌اند و سخت آش و لاشند!

بر مرگ کشیده‌اند آزادی را

الحق که پدر جد ابونقاشند

بسیار قوی، چابک و بت‌من‌ صفتند

مانند کووید، بچه‌ی خفاشند!

با این‌همه نیرنگ عجب نیست اگر

این قوم برادر شغلان باشند!

در باطنشان هی نگرانند شدید!

در ظاهر، بی‌خیال یا بَشّاشند

یک بچه‌ی بور می‌شود جایزه‌ات

پس هی نگو این‌ها چقدر عیاشند!

چون خرج دموکراسی‌شان بسیار است

دست خودشان نیست! کمی کلّاشند

افسوس که در این غزلم قافیه‌ها

کلا همه هم قافیه‌ی خشخاشند!

این لشکر لیبرال هرجا بروند

در طول تمام کشورش، دموکراسی

و آزادی و پیشرفت و رفاه را حاکم می‌کنند.

امین شفیعی

وطنز | بهترین شعرهای طنز

برترین عید خدا

برترین عید خدا

غدیر ای برترین عید خدایی

غدیر ای با رسالت همگرایی

غدیر ای آیه ی اکمال وتبلیغ

غدیر ای قول ناب کبریایی

غدیر ای بر همه اتمام نعمت

کمال دین پاک مصطفایی

غدیر ای وحی نازل بر پیمبر

رسالت را کمال انتهایی

غدیر ای مرضی ذات خداوند

غدیر ای شاخص اسلام خواهی

غدیر ای حق نمایی بهر حیدر

ولایت را نشانی مرتضایی

غدیر ای وال من والاه در تو

که حب حیدرست حب خدایی

غدیر ای عاد من عاداه در تو

بود خصم علی خصم الهی

غدیر ای نصرت یاران حیدر

به ذلت دشمنش را رهنمایی

غدیر ای تا قیامت نور افشان

غدیر ای آفتاب روشنایی

غدیر ای ثقل اکبر،ثقل اصغر

نباشد بینتان هجر وجدایی

غدیر ای شهره ی در آسمانها

ملایک را دلیلی جانفزایی

غدیر ای حجت اصل ولایت

زشیعه می نمایی دلربایی

غدیر ای مرتضی ای آل حیدر

کنی بر شیعیان مشکل گشایی

غدیر ای روز شادی ومسرت

سبب بر شادی اهل ولایی

غدیر ای باعث زاری شیطان

دلیل قوت آل عبایی

خوشا عید غدیر وذکر حیدر

خوشا ار درگه مولا گدایی

خوشا آذین هر شهر ودیاری

خوشا جشن وخوشا نغمه سرایی

خوشا برکودکان عیدی بدادن

لباس نو به تن جلوه نمایی

خوشا دیدار روی ماه غایب

غدیر واز غم هجرش رهایی

شاعر : اسماعیل تقوایی

[پایگاه فرهنگیان پیشکسوت_حبیب ابن مظاهر (س . ج)]