هزار جهد بکردی که مجلسیّ و شیک

هزار جهد بکردی که مجلسیّ و شیک

کنی تمام جهان را برای خود تملیک

گهی سیاست تحریم و گه چماق و هویج

به هر معاهده‌ای این‌چنین زدی پولتیک

نه گفت‌و‌گوی تو باشد صواب و خیر و صلاح

نه خلق‌ و خوی تو باشد به آدمی نزدیک

دوا ز دست تو از زهر مار سمی‌تر

سلام از دهن توست عین فحش رکیک

«هزار نکته‌ی باریک‌تر ز مو این‌جاست»

نمی‌شوی تو ز شیطان و او ز تو تفکیک

به زیر دستکش نرم، پنجه‌ات چدنی‌ست

دهی مدام به عالم پز دموکراتیک

به بند می‌کشی آزادی و عدالت را

مدام سوی حقوق بشر کنی شلیک

مصیبت همه آفاق از خباثت توست

شمال شرق پِرو تا جنوب موزامبیک

کنار منطقه بستی سگ نگهبانت

که هست قاتل و جانی به صورت ژنتیک

عراق و شام و یمن زخمی از جنایت توست

و گاو شیرده‌ات در جنایت تو شریک

خوراک توست فقط نفت و خون ملت‌ها

غذای خام و طبیعی و خوب و ارگانیک

«نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر»

برو ز منطقه و شیر را مکن تحریک

اگر نگاه چپی سوی مرز ما بکنی

فرو کنند به حلقت هزار بالستیک

همین بس است که از خطه‌ی کویری یزد

بگفت پیرزنی با بیان فولکلوریک:

اِگر بیوینَمِت آی کوف تو پوز شده اینجا

بیگیرم از دل و دنده‌ت دویس و شص تا پیک

افول می‌کند این اقتدار پوشالی

و روزهای تو مانند شب شود تاریک

شکوه و فرّ و جلال تو غرق خواهد شد

چنان که فرّ و جلال و شکوه تایتانیک

مهدی پرنیان

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.