ابر قدقد

ابر قدقد

مستر اَبَر چاخانِ اَبَر قُدقُدِ قناس!

هی جز نزن ندارد اثر عجز و التماس

افتاده‌ای ز اسب و ز اصلِ نداشته!

سر داده‌ای ز عمقِ تهت ناله از هراس

بازنده‌ی قمار حکومت! چه خیط و خوار

از صحنه زود جمع نمودی جل و پلاس

بدجور سوختی تو ز تاثیر نیش مار

بیچاره اینقَدَر الکی هی نریز تاس!

مانند چرخ پنچری افتادی از نفس

تعویض کرده‌اند تو را با تایر_زاپاس

مستر! سگ و شغال که فرقی نمی‌کند

خر هم خر است گرچه زند نعل آدیداس

آخر میان معرکه جمعت نموده‌اند

همچون زباله هستی و با جارویی خلاص

چشمت به صفحه‌ی تلفن شد سفید و ماند

این داغ بر دلت که بگیریم یک تماس

چخ کرده‌اند از قفس کاخ چون تو را

بگذار دم به کول و برو سوی لاس‌وگاس

چاهی که کنده‌ای شده حالا سرای تو

پیروزی آخرش همه دربست «واس ماس»!!

فرشته پناهی

وطن_امروز

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.