ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
روایت فاطمیه_۱۴۴۲
حدیث_کبود
به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش
ببین حالِ پرستار و مپرس احوال بیمارش
کسی ازآشنایان هم به دیدارش نمی آید
بُود چشمش به در تا کِی اجل آید به دیدارش؟
علی از چشمِ زهرا چشم خود را بر نمی دارد
مجسم می کند عشق و فداکاری و ایثارش
کند اشک علی را پاک با دستی که بشکسته
نخواهد اشک مظلومی فرو ریزد به رخسارش
علی گه دربغل زانو ، گهی سر بر سر زانوست
تو گویی از جدایی می کند زهرا خبردارش
به زحمت وا کند چشم و به سختی می نهد برهم
رمق رفته دگر از دیده ی تا صبح بیدارش
#استاد_حاج_علی_انسانی
#حدیث_مادر_ما_را_کبود_می_فهمد
#گریه_کنید_مادر_ما_بی_گناه_بود
#ام_ابیها
#غزل
[درآرزوی کربلا. گناه یعنی دور شدن از مهدی عج]