گل من! ای منورالافکار!

گل من! ای منورالافکار!

دست بردار از این همه تَکرار

بی‌سواد است نخبه‌ی وطنی!

end علم است، نخبه‌ی اغیار؟

کشورت! سرزمین اجدادیت!

پیش تو بی‌بَر است مثل چنار

غافل از اینکه تو سرِ کاری

بُتّه‌ی «خار»جی ندارد بار

گر همین نخبه بود در خارج

می‌زدی نام هموطن را جار

لیک حالا «دروغگو» شد، چون

مثل یک عده «مُخ»، نکرده فرار

وطنی را حقیر می‌بینی

کار کن روی خویش، لاکردار!

دیزی و توی هرچه آش، وِلو

تا کنی فضل خویش را اظهار

اختلالی‌ست در وجودت که

اسم آن هست «خود‌ نخودپندار»

#واکسن_ایرانی

فهیمه انوری

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.