ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
*سبد ســـرخ*
پرتفویِ سرخ سهامی خودم را دیدم
تا که دیدم ز تعجب به خودم گرخیدم!
لیک، من بیشتر از پیش که دقت کردم
ریخت سهمام و سه تایی دوقلو زاییدم!
رنگ بازار چو پیراهن ذوبْ آهن بود
من به این پرسپولیسی شدنش خندیدم!
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
چونکه «وار» ست به بازار هنوز «امّیدم»!
چه ترِیدی بکند گرگ سعادت آباد؟
بخرم یا بفُروشم؟ که پر از تردیدم!
«ای فرانچسکو نخر سهم تبرک رِ پسر»
که عطایش و لقایش همه را بخشیدم
دوش در خواب، سهامی خودم را دیدم
پس کبوتر شدم و بر سر آن باریدم!
من طمع کردم و این، عاقبت طمّاع است
پرتفویِ سرخ سهامی خودم را دیدم...
علی علویمهر
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir