ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
شمرنامه*
این نامهی من است به عالیجناب شمر!
باشد که بهر من بفرستد جواب، شمر!
با خون کودکان یمن مینویسمش
تا از قرائتش نکند اجتناب، شمر!
ای کاش پاسخی بنویسد ز روی لطف
ما را میان جمع نسازد خراب، شمر!
قلبا ز بمب و موشک و کشتار کودکان
خشنود نیست، میکِشد اکنون عذاب، شمر!
تفکیک بین ظالم و مظلوم بیخود است
آن به شود اِحاله به یومالحساب، شمر!
کاش آید از ره و خَلف خویش را کنون
پندی دهد ز بابت فصلالخطاب، شمر!
یعنی برادرم، «بن سلمان» محترم،
تالی و جانشینِ جلالتمآب شمر!
توقیراً از شما طلب رحم میکنم
شهزادهی مکرم و عالیجناب شمر!
سعید سلیمانپور
«محمود احمدینژاد» در نامهاش به «بن سلمان» جنایتکار و قاتل کودکان یمن، او را «عالیجناب»، «برادر من» و «کسی که از کشتهشدن بیگناهان ناخشنود و ناراحت است» خواند!
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir