باز هم کردم هوایت، اربعین یادش بخیر

باز هم کردم هوایت، اربعین یادش بخیر

باز هم کردم هوایت اربعین یادش بخیر

شد نوای بی نوایت  اربعین یادش_بخیر

کوله_پشتی روی دوشم بود با سنگینی اش

" باربر " بودم برایت  اربعین یادش بخیر

تاول پایم نشان از عشق دارد ، بسکه من

راه رفتم پا به پایت اربعین یادش بخیر

چای شیرین عراقی ، با تمام غلظتش

مستی اش شد بی نهایت  اربعین یادش بخیر

دستهای_کوچکی که  واکس زد کفش مرا

داشت از عشقت حکایت اربعین یادش بخیر

در کنار این همه بیمارِ عشقت ، کرده بود

عشق تو بر من سِرایت  اربعین یادش بخیر

یک هزار و چارصد و پنجاه بار اشکم چکید

هر ستون با روضه هایت اربعین یادش بخیر

رد پایی ساختم با هر قدم با اشک چشم

در مسیر کربلایت اربعین یادش بخیر

شعر: رضا_قاسمی

rezaghasemi133

goo.gl/AvGz3g

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.