ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یکی میگفت قبل از این حکومت
همه مست و خوش و شوریده بودیم
سحرتا شب تمام کیفمان کوک
تمامِ وقت مسروریده بودیم
کجا درد و مریضی بینمان بود؟
کجا اینقدر پیزوریده بودیم؟
کجا سرخ و سیاه و سبزه و زشت؟
تماماً خشگل و بوریده بودیم
تمام جنس ها تولید داخل
و ما نورٌ علی نوریده بودیم
از اینجا تاخود چین مال ما بود
و ما تا خاور ِ دوریده بودیم
سیاست ها چنان ملی و محکم
که بر کل جهان زوریده بودیم
همه چیز شهنشه بود شفاف
به جز آنجا که سانسوریده بودیم
به امریکا فرامینِ شبانه
به اسرائیل دستوریده بودیم
از آبادی و عمران در جهان ما
سرآمد گشته مشهوریده بودیم
همه اهل بدنسازی و ورزش
سرحالیده فیگوریده بودیم
ساواک را چون برادر میشمردیم
دروغ است اینکه مجبوریده بودیم
و او میگفت و میبالید برخود
که ما اینطور و آنطوریده بودیم
یکی هم آنطرفتر پای منقل
که میپیچید از درد خماری
سرش را زورکی آورد بالا
و گفت احسنت مشتی لایک داری
زمان شاه زیر پای مردم
هف هشتا بنز و لکسوس و فراری
علی حضرت به مردم خانه میداد
نبود این خانه های استجاری
انرژی هسته ای و بمب و موشک
و تسلیحات جنگی و سواری
همه را خودکفا بودیم آنروز
بدون ذره ای مونتاژ کاری
اجاق و منقل و پیک نیک ها بود
ز جنس نقره و آیینه کاری
یه بست شیره قد صد گرم بود
هزاری قد ده تا صددلاری
زمان شاه دریای خزر بود
ز شهر ایذه تا دریای ساری
رضای میرپنج اهل عمل بود
شنیدی نام قلدر را به تاری؟
خ افتاد از قلم در بیت بالا
تمامش کن که قافیه نداری
خلاصه نو شدیم و با تمدن
به اجبار حجاب اختیاری
و اشرف تاجر دربارشان بود
به شکلی رایگان و افتخاری
چه آسان جنس مارا جور میکرد
چرا که اهل بخیه بود و کاری
تمام این خوشی ها را شهنشه
درون بقچه ای پیچید و گاری
مهیا شد برای ترک کشور
و یا به قول بعضی ها فراری
از این کشور به آن کشور روانه
که تا گردد مداوا درد ِکاری
و سر دادند مردم در فراقش
شعار شاه خائن شد فراری!
و میزد عینک دودی از آن پس
زبس میشد به گورش نور جاری!
محمد سلامی
وطنز | پایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir