سمن بویان غبار غم چو بنشیند ، بنشانند

سمن بویان غبار غم چو بنشیند ، بنشانند

خدایا شکرمخصوص شکر مخصوس

لسان را می زنیم ما مهر خاموش

خدایا شاکر و بنده نوازیم

که ناز بعضی ها را کردی محسوس

اگر رنگ و ریا داشتند به پنهان

ولی بنیان ماها گشته مرصوص

هم اکنون حالشان گشته پریشان

چرا غبطه! کمی هم داره افسوس

منور بوده ایم ماها همیشه

ولی ما را عوض کردند به فانوس

ثمر را داده ایم از بهر آنها

خطاب کردند به ما؛ شیاد و سالوس

ازاین خانه به آن خانه نشستند

لقب دادند به ماها، مرد جاسوس

سوادشان بود در حد کودن

به ما گفتند این مانند هالوس

نکن تکیه عزیزم بر کسی تو

گهی آقای تو مانند بانوس

شماری بانوان مانند مردند

دل زیبایشان مانند آهوس

نمک خوردی نمکدان را شکستی

نکن!!!!!!! پرواز دل مانند یاهوس

تمام شد انتخابات، سهمت اندک

دلت نازک شده ، چون برگ کاهوس

قبول داری که با رای نهایی

که از صندوق درآمد بوده کابوس

ولی خرسند از آن باش که دائم

تنت در و دلت مانند قاپوس

همه باهم شویم شیدای اسلام

مهم اصل است،همه فرعش هیاهوس

نکن دیگر قضاوت ، نابه جا است

صدای تو صدای بط و طیطوس

بیا سرپوش گذاریم ما حرام را

حلال(محمود)فقط با زور بازوس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.