تویی که یکسره در حال تایپ توییتی

تویی که یکسره در حال تایپ توییتی

خود خود خود مردم تویی سلبریتی

سیاه پوش عزای بویینگ اوکراینی

مخالف هولوکاست و تز برگزیتی

تویی که توی صف مرغ و گوشت می خوابی

و ما همیشه کجاییم؟ ها! صفا سیتی

کنار ساحل سانتامونیکاییم، همه

چه صحنه های قشنگی ست توی این گیتی!

همه فراری از مالیات، در کاخیم

تو لنگ یاری یارانه، کنج سوییتی

و صاحب دو سه تا بنز لاکچری، ماییم

تو در به در پی بنزین و دبه و پیتی

بلی بلی ب ب بع بع بلی بلی اما

نکن سیاه تو ما را دگر، در پیتی

گرفته ای همه را با ادا و اطوارت

و ژانر فیلم جدید تو چیست جز خیطی؟

برو و خاطره ی پست های آبان را

به روز کن, نه! که محتاج شیفت دیلیتی

اگر که زیر فشار دلار زاییدی

تورنتو را نتِرِکان برو به هاییتی

نکرده ای تو مگر جشنواره را تحریم؟

چه شد دوباره ته صف برای بیلیطی؟

بجای خرج عملهای پشت هم، من بعد

بده به کودک بیمار حق ویزیتی

به رغم این همه حامی چرا عقیم شدند؟

مشا و پشمک و پنگول و لوسی و کیتی

به جای این همه سیگار، لااقل یک بار

بکش به مشعل خاموش عقل، کبریتی

بنفش و سبز و سیاه تو اعتدال آورد

امان از این تب افراطیان تفریطی

تفاوت تو و مردم، چون آسمان و زمین

«مسافری» ز فضایی، قشنگ «قزمیتی»

زهرا فرقانی

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.