ز ِ انـدوه ِ وطـن، از دیـدگان؛ خون است - می‌ریزد

ز ِ انـدوه ِ وطـن، از دیـدگان؛ خون است - می‌ریزد

استغاثه‌می‌کنیم هرچه؛ باز وارون است - می‌ریزد

داد از بی‌دادها، کم‌ندارند محنت‌و غم مردم ِ ایران

مصیبت یکسره باز بر این؛ هامون است - می‌ریزد

بلا بیرون زَنـَد از این زمین ِ دردمند - فاجعه روید

از آسمان - غم و اندوه؛ مثل ِ بارون است می‌ریزد

گناه ِ ســرزمینم چیست؟؟ نمی‌دانم ... همی دانم:

کـه این‌ها - از نگاه ِ چـرخ ِ گردون است - می‌ریزد

عجیب است؛ دردهـای ِ میهن ِ مـن - امـّا عجیب‌تر:

مصیبت؛ ردیف‌و رج‌به‌رج، موزون است - می‌ریزد !

جنون پـُر شُد در ایرانم - دیوانه پـرور گشته انگار

ستم آسود و کافی؛ خون ِ مجنون است - می‌ریزد

به‌تزویر و زر و زور؛ ستم پُر شُد در این‌خاک، ولی:

بس فقط این آبروی ِ دین‌و قانون است - می‌ریزد

رودها؛ کم آب شد - دریاچه‌ها خُشکید - گاهی هم:

طغیان‌می‌کند خون، چـو جیحون است - می‌ریزد

از درد ِ بسیار است می‌نالم، کـُفر مپندار که بر ما:

این‌همه درد و بلا؛ از عـَدل بیرون است - می‌ریزد

سیستان؛ خشکیده بود ! حالا؛ غرق ِ سیلاب است

نمی‌فهمـم؛ آن چـون و این چـون است - می‌ریزد !؟

مانـده‌ام؛ چـه می‌خواهی - ز ِ جـان ِ مـردم ِ ایران؟

این بلاها؛ نا مبارک، یا که میمون است - می‌ریزد !؟

بِباران بر سر ِما هرچه می‌خواهی؛ از درد و بلا را

خـداوندا ! ببین ملّت؛ باز ممنون است - می‌ریزد !

نبارانی شما هم - بـلا؛ همـزاد ِ آدم‌ گشته - این‌جا !

بلا - آمیخته با جور؛ چو معجون است - می‌ریزد

دگر عادی‌شده این‌جا؛ زور و زورگوئی، ریا - تزویر

بــرای ِ مـردم ِ ایـران؛ چــو افیون است - می‌ریزد !

بگیرند جان ِ ما را هم - صد کفن، از ما بپوسد باز:

دوباره خون ِ مـائی را، که مدفون است - می‌ریزد

خسته‌ایم ... خسته، این مصیبت‌ها - که می‌بینید:

از آه ِ جگـر ســوز ِ خیـل ِ محزون است - می‌ریزد

درد داریـم - درد این است؛ آبـروی ِ مـردم ِ مظلوم

به مکر و حیـله و تـزویر و افسون است - می‌ریزد

در این دنیا؛ انسان می‌ڪـُشند - چـون آب خوردن

آید خبر یک‌روز که؛ خون ِ فرعون است - می‌ریزد؟؟

همیشه خلق؛ دو قسمت بوده‌اند، یک‌سو - مظلوم

که حقّش؛ به دست ِ سمت ِ ملعون است - می‌ریزد

میان ِ ظالم و مظلوم؛ مـُقصّر .... هـر دو تا هستند

ولی؛ حـقّ ِ ستمدیده .... و مغبون است - می‌ریزد

و حرف ِ آخرم را‌؛ با تو می‌نالم، ز ِ من بگذر خدایا

کلام از کام - اگر؛ "زشتْ-مضمون" است - می‌ریزد

خدایی ... تو خدایی ڪـُن - کمی کمتر بلا بفرست

ولی فـَردا می‌دانم؛ بـاز ..... افزون است - می‌ریزد

بی‌بلا؛ نمی‌شود دنیا، چه‌فرقی‌می‌کند؛ کم‌و زیادش؟

بس خون ِ مظلومین - تنها؛ گلگون است - می‌ریزد !

حسن_جهانچی

۲۵ دی‌ماه - ۱۳۹۸ نود و هشت

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻

HasanJahanchi

︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.