حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

من بیمار، مداوا نکند خوشنودم

غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم

هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد

عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!

اشک بس ریخته ام، هرکه ببیند گوید

سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!

گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم

کاش می بودم و غمخوار علی می بودم

زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست

سند مستندم: بازوی خون آلودم!

من نفس می زدم و او کف افسوس به هم

من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!

ای اجل! پا به سر من ز محبت بگذار!

جز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم.

شاعر:استاد_علی_انسانی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.