حضرت_زهرا مرثیه_حضرت_زهرا

حضرت_زهرا مرثیه_حضرت_زهرا

غصه،به غصه ی دل من گریه می کند

بر این خمیده،سرو چمن گریه می کند

از لحضه ای که دید چسان بازویم شکست

زینب به جای حرف زدن گریه می کند

من گریه می کنم به غم و غربت علی

حیدر برای پهلوی من گریه می کند

با هر نفس تمام تنم تیر می کشد

حتی زمان غسل،کفن گریه می کند

مسمار بین سینه ی من بود و سوختم

دیدم که میخ هم به بدن گریه می کند

حرفی به لب میآورم از کوچه ها ولی

با دیدن مغیره، حسن گریه می کند

شاعر:محمود_اسدی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.