ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
پرید و صید خودش را شبیه شیر گرفت
هزار راهزن و دزد را اسیر گرفت
گدای معتبر و مایه دار بی مایه
خمیرمایه ای از حیف نون فطیر گرفت
ز اختلاسگرانش شروع کرد و سپس
پرَش به بال کلفت دو صد مدیر گرفت
همین که نوبت دانه درشت هاش رسید
منافقین همه را شعله در ضمیر گرفت
ز سال شصت عدالت، سوار بر غلطک
منافقان زمان را دوباره زیر گرفت
در امتحان لیاقت که نمره اش شد بیست
بهانه را ز دهان بهانه گیر گرفت
برای اینکه بگوید: فلان! خطرناک است
قیام کرده و پستی چنین خطیر گرفت
چنان به باد عدالت گرفت ایران را
که شعله هاش کمی دامن وزیر گرفت
کلاغ های وطن را مهاجرت داد و
ز حلق روبهکان قالب پنیر گرفت
فرشته وار به سوی مزار دزدان رفت
و خِرّ دزد، چنان منکَر و نکیر گرفت
برای ضربهی آخر به مفسد اصلی
از او سپر، زره و خود و ضربه گیر گرفت
یکی که بردن نامش نیاز نیست بگفت:
دهان منتقدان نیز بوی شیر گرفت
و برده ام به خدایم پناه از دست
هر آنکه خرده به اشعار این حقیر گرفت
محمدحسین رحیمی
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir