به نام خالق خیر و درستی
خداوند وقار و تندرستی
به یادم هست در ترم بهاره
گرفتم مچ ز یک آتیش پاره
که وقت امتحان بود آن گلندام
کف دستش پر از اعداد و ارقام
به دست دیگرش مانند انجیل
یکی طومار مشحون از فرامیل1
تغیّر کردم و گفتم به تندی:
که ای دختر –که خیلی هم بلوندی-!
نمی دانی که این کاری حرام است؟
جوابم داد: این حرفا کدام است؟
تقلب خود به غیر از مشورت نیست
عزیزم مشورت که معصیت نیست
تقلب افتخار عالمان است
تقلب شیوه مستضعفان است
بلی ما هم فقیر علم هستیم
خراب نمره و جزوه پرستیم
تقلب چیست؟ ایثاری اثیری
ز یک شاگرد تنبل، دستگیری
به آنی از کرج تا برمه رفتن!
ره صد ساله را یک ترمه رفتن
ذکات علم می باشد تقلب
برات حِلم می باشد تقلب
بسا با یک جواب زیر پایی
گشوده گشته باب آشنایی
جواب تست ها بر هم گشودند
سپس با یکدگر وصلت نمودند!
مراقب کیست؟ یک جاسوس مزدور
که می گوید منم مامور و معذور
مراقب به که با ما یار باشد
همیشه محرم اسرار باشد
تقلب کن برادر تا توانی
که تا مثل خودت در گل نمانی!
چرا اینقدر اخلاق تو گند است؟
که از تو بوی الرحمن بلند است
تقلب منحصر درامتحان نیست
فقط مختص ما دانشحویان نیست
بسا شخصا که با قلب حقیقت
رسیده بر منال و مال و مکنت
بسا کاسب که با سوگند دینی
به تو قالب کند یک جنس چینی
خلاصه گفت و گفت آن بچه قرتی
برایم خواند آخر یک دوبیتی:
"دلی دارم خریدار تقلب
کز او گرم است بازار تقلب
لباسی بافتم بر قامت دل
ز پود عشوه و تار تقلب
1- جمع مکسر فرمول!
عباس احمدی
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir
هیچ وقت از خودمون پرسیدیم
قیمت یه روز زندگى چنده؟
ما که قیمت همه چیزو با پول میسنجیم
تا حالا شده از خدا بپرسیم:
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بى عیب چقدر مى ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟
قیمت یه سلامتى فابریک چقدره؟
و خیلى سوال ها مثل این....
چیه...؟
خیلى خنده داره نه؟
اگه یه روزى فهمیدیم
قیمت یه لیتر بارون چنده؟
قیمت یه ساعت روشنایى خورشید چنده؟
چقدر باید بابت مکالمه رایگان با خدا پول پرداخت کنیم؟
یا اینکه چقدر بدیم
تا بى منت نفسمون رو،با طراوت طبیعت پر کنیم....
تموم قشنگى هاى دنیا مال ما،مجانى مجانیه
خدایا برای تمام وجود
دوست دارم
زندگی
گفت : زندگی مثه نخ کردنه سوزنه!
یه وقتایی بلد نیستی چیزیو بدوزی،
ولی چشات انقد خوب کار میکنه که
همون بار اول سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پخته تر میشی، هر چی
بیشتر یاد میگیری چجوری بدوزی،
چجوری پینه بزنی، چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن.
گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی
برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم
چشات اونقد سو داشته باشن که
سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا، میشه، خوبم میشه
اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست، وقتی
که هم بلدی بدوزی، هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی
نه نخ داری، نه سوزن ...
بابک_زمانی
10 بیماری شایع در زمستان
برخی از بیماریها و مشکلات از قبیل آسم، گلودرد، سردی دستوپا و آنفلوانزا در هوای سرد پدیدار و یا تشدید میشوند. در این مطلب به معرفی این بیماریها و نحوه مواجهه با آنها میپردازیم.
آسم
تبخال
گلودرد
آنفلوانزا
نوروویروس
درد مفاصل
حمله قلبی
پوست خشک
سرماخوردگی
سردی دستها و پاها
بیشتر بخوانید:
yon.ir/s7YBf
عاشقانهای به سبک علی کریمی:
یار اگر یار بود یک یار است
عشق اگر آب بود پُر خار است
آدمی که کنار آتیش است
با غم چوب دوست تبدار است
چنگ باید به طارمی بزند
هر کسی که به دست او تار است
عاشقیّـت که کار مجنون نیست
عاشقیّـات ما هـوادار است
میشود تـوپ، آن که لیلی دید
میخورد توت، آن که بیمار است
پس چرا او نمیشود عاشق؟
چون خـداداد ما خـدادار است
دلبـر او شبیـه یخچال است
دلبر ما همیشه جادار است
من چه گفتم؟ خودم نمیدانم
سرخوشیهای عاشقان سار است
محمدیاسین اسدی
طنزیم
tanzym_ir