یا مسلم بن عقیل

یا مسلم بن عقیل

کارش میان معرکه بالا گرفته بود

شمشیر را به شیوه مولا گرفته بود

تنها میان مردم بیعت فروش شهر

انبوه کینه دور و برش را گرفته ­بود

دلواپسی غریبی امروز خود نبود

اما دلش به خاطر فردا گرفته ­بود

دیدی که از ارادت دیرینه حسین

یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته­ بود

با سنگ پای بیعت او مهر می زدند

باور نکرد از همه امضا گرفته ­بود

این شهر خواب بود و ندانست قدر او

او شب برای مردمش احیا گرفته ­بود

جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی

آن شعله­ ها برای همین پاگرفته بود

karballa313

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.