ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
به سیل
اشک باید شست راه کاروان را
هنوز از جبهه میآرند تابوت جوانها
را
کدامین
کاروان آهنگ یوسف با خودش دارد
غم ابرو کمانان مینوازد قد کمانها
را
نه
پیراهن به تن مانده نه بوی پیرهن مانده
امان از این چنین داغی که میبرد امانها
را
به ما
با چشم و ابرو گفته بودند از چنین روزی
ولی باور نمیکردیم این خط و نشانها
را
به
دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودند
همانانی که با خود میبردند این استخوانها
را
اگر
دریا نمیگنجد به کوزه با چه اعجازی
میان چفیه پیچیدند جسم پهلوانها را
به ما
گفتند یوسفها به کنعان باز میگردند
ندانستیم با تابوت میآرند آنها را