وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مثنوی امیر علمدار

مثنوی

امیر علمدار

امیر علمدار عصر ظهور

بلندای چشمان تو کوه طور

دم عیسوی تو غوغا کند

عصای تو فرعون رسوا کند

حسینی ترین مرد بیرق بدوش

و سقای بارانی سبز پوش

کلام تو نهج البلاغ من است

نگاه تو چشم و چراغ من است

امیر علمدار عصر ظهور

و آقای آئینه و آب و نور

اگر باد عزم وزیدن گرفت

و یا گرگ میل چریدن گرفت

هوا گرگ و میشی شدو تار شد

کلاغ سیه همدم سار شد

تگرگ آمد و ساقه ها را شکست

غباری به دامان مردم نشست

و یا کرکس آمد شکاری کند

و شیطان غلط کرده کاری کند

یکی آمد و اشعری نام داشت

یکی بیرق سبز بر بام داشت

همان بازوان علی عبدود

غنیمت شماران جنگ احد

همانان که سعد  آفریدند و عاص

همان بی بصیرت گدایان خواص

همانان که سر از قفا میبرند

چو شمرند و تا انتها میبرند

همانان که قرآن و سجاده اند

عجب پینه ها بر جبین بسته اند

ز قرآن فقط قلقل آموختند

و حرص و سر فتنه افروختند

همان آرزو های املاک ری

سرنیزه و صوت قرآن و نی

تنور شقاوت چنان در گرفت

که از آسمانها کبوتر گرفت

امیر علمدار عصر ظهور

بلندای چشمان تو کوه طور

اگر باد عزم وزیدن گرفت

و یا گرگ میل چریدن گرفت

نه صفین اینبار خندق زنیم

سقیفه بگیریم و بیرق زنیم

تو فرمان بده،گوش تا گوش ،گوش

سپر را گرفته علم را بدوش

نه اینبار کوفه حرم تا حرم

پر از زینبی ،فاطمی ،صف به صف پشت هم

کنام دلیران زینب ببین

به جولان و صنعا ،حلب را ببین

سلامت سر فاطمی شیرها

دری گویشان و لب انجیرها

شب شام را صبح زیبا کنند

نگاهی به صنعا و حیفا کنند

امیر علمدار حیدر کنام

و مولای اندیشه میر کلام

امیر علمدار عصر ظهور

بلندای چشمان تو کوه طور

غلامحسین ابوالقاسمی گنبد کاووس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.