وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

می‌خواستم خدا را نوازش کنم !

می‌خواستم خدا را نوازش کنم !

ندا رسید؛  کودک یتیم را نوازش کن ..

خواستم دستان خدا را بگیرم !

ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر ..

خواستم چهره خداوند را ببینم !

ندا آمد؛  به صورت مادرت بنگر ..

خواستم رنگ خدا را ببینم !

ندا آمد؛  بی رنگی عارفان را بنگر ..

خواستم دست خدا را ببوسم !

ندا آمد؛ دست کارگری را که درست

کار می‌کند ببوس ...

خواستم به خانه خدا بروم !

ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن ..

خواستم نور الهی را مشاهده کنم

ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصله‌بگیر.

خواستم صبر خدای را ببینم !

ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن ..

خواستم خدای را یاد کنم !

ندا آمد؛  ارحام و خویشانت را یاد کن ..

خواستم که دیگر نخواهم ..

ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.